1. The conservative is led by disposition, not unmixed with pecuniary self-interest, to adhere to the familiar and the established.
[ترجمه گوگل]محافظه کاران با گرایشی که با منفعت شخصی مادی آمیخته نشده است، به پایبندی به چیزهای آشنا و تثبیت شده هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]این محافظه کاری به رهبری خلق و خوی، نه unmixed با بهره معنوی، و به پیروی از قوانین آشنا و تثبیت شده هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Next was Tashtego, an unmixed Indian from Gay Head.
[ترجمه گوگل]بعدی تاشتگو بود، یک هندی غیرقابل ترکیب از گی هد
[ترجمه ترگمان]نفر بعد تاشته گو بود که یک سرخ پوست unmixed از Head بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I ordered a dish of unmixed stir - fried cauliflower in the restaurant.
[ترجمه گوگل]من یک غذا از گل کلم سرخ شده را در رستوران سفارش دادم
[ترجمه ترگمان]من دستور دادم که یک ظرف کلم و سیب زمینی سرخ کرده در رستوران سفارش بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Financial innovation may not be unmixed blessing because it really prevents proper regulation.
[ترجمه گوگل]نوآوری مالی ممکن است یک موهبت غیرقابل ترکیب نباشد زیرا واقعاً مانع از تنظیم صحیح می شود
[ترجمه ترگمان]نوآوری مالی ممکن است خیر کامل نباشد چون واقعا از مقررات مناسب جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That had been a night of unmixed joy and rapture.
[ترجمه گوگل]آن شب، یک شب شادی و نشاط بینظیر بود
[ترجمه ترگمان]آن شب یک شب لذت و شعف کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Not all the teachers look on tutoring as an unmixed blessing.
[ترجمه گوگل]همه معلمان به تدریس خصوصی به عنوان یک موهبت غیرقابل ترکیب نگاه نمی کنند
[ترجمه ترگمان]همه معلم ها به عنوان یک موهبت مطلق به او نگاه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She met Ladislaw with that exquisite smile of goodwill which is unmixed with vanity.
[ترجمه گوگل]او لادیسلاو را با آن لبخند نفیس حسن نیت که با غرور آمیخته است ملاقات کرد
[ترجمه ترگمان]لادیزلا با آن لبخند زیبا که از غرور آمیخته به خودستایی نبود با لادیزلا روبه رو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Here sympathy sprang to the rescue, but it was not unmixed with selfishness.
[ترجمه گوگل]در اینجا همدردی به نجات رسید، اما با خودخواهی بیآمیخته نبود
[ترجمه ترگمان]این دلسوزی برای نجات او از جا جست، اما از روی خودخواهی و خودخواهی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In his face there was a look of exaltation not unmixed with recklessness.
[ترجمه گوگل]در چهره او ظاهری از تعالی بود که با بی پروایی آمیخته نبود
[ترجمه ترگمان]در چهره اش آثار وجد و هیجانی در چهره اش هویدا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With some, Meng's images is a turn of unmixed opticalexpression in image age.
[ترجمه گوگل]برای برخی، تصاویر منگ چرخشی از بیان نوری مخلوط نشده در عصر تصویر است
[ترجمه ترگمان]با برخی از این تصاویر منگ تبدیل به تغییر در سن تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Van Gogh developed a taste for personalized brushwork and brilliant, unmixed colours.
[ترجمه گوگل]ون گوگ برای قلم موی شخصی سازی شده و رنگ های درخشان و ترکیب نشده ذوقی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]ون گوگ ذوق و سلیقه شخصی و رنگ های درخشان و unmixed را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But in an economy that comprises diverse nations, such blessings are rarely unmixed.
[ترجمه گوگل]اما در اقتصادی که کشورهای مختلف را در بر می گیرد، چنین موهبتی به ندرت غیرقابل آمیخته است
[ترجمه ترگمان]اما در یک اقتصاد که کشورهای مختلف را تشکیل می دهد، چنین blessings به ندرت unmixed به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Only around 2 % of Venezuela's 28 m people are of unmixed Indian blood.
[ترجمه گوگل]تنها حدود 2 درصد از جمعیت 28 میلیونی ونزوئلا از خون هندی غیر مخلوط هستند
[ترجمه ترگمان]تنها حدود ۲ % از ۲۸ میلیون نفر از مردم ونزویلا از خون هندی خالص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید