1. an unmentionable secret
راز مگو
2. Has he got some unmentionable disease?
[ترجمه گوگل]آیا او به بیماری غیرقابل ذکری مبتلا شده است؟
[ترجمه ترگمان]بیماری غیرقابل unmentionable داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is an unmentionable subject, a terrible way of letting the side down.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع غیرقابل ذکر است، روشی وحشتناک برای پایین کشیدن طرف
[ترجمه ترگمان]این موضوع غیرقابل unmentionable است، راه بسیار وحشتناکی است که این طرف و آن طرف راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This behaviour was unmentionable a few years before, although it probably did take place.
[ترجمه گوگل]این رفتار چند سال قبل غیرقابل ذکر بود، اگرچه احتمالاً اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]این رفتار چند سال قبل غیرقابل بیان بود، هر چند احتمالا اتفاق می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She hoped she hadn't caught an unmentionable disease from her visit to the news-theatre.
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که از بازدیدش از تئاتر خبری به بیماری غیرقابل ذکری مبتلا نشده باشد
[ترجمه ترگمان]او امیدوار بود که او یک بیماری غیرقابل unmentionable را از سفرش به تئاتر دریافت نکرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Divorce, desertion, and illegitimacy were considered almost unmentionable scandals.
[ترجمه گوگل]طلاق، فرار از خدمت و نامشروع بودن تقریباً رسوایی غیرقابل ذکر تلقی می شدند
[ترجمه ترگمان]طلاق، ترک، و عدم مشروعیت، در زمره رسوایی ها در نظر گرفته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Why do people have so much trouble mentioning unmentionable state?
[ترجمه گوگل]چرا مردم در ذکر حالت غیرقابل ذکر اینقدر مشکل دارند؟
[ترجمه ترگمان]چرا مردم این همه زحمت را برای بیان این ایالت بر زبان می آورند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Why is his name unmentionable in his daughter's household?
[ترجمه گوگل]چرا نام او در خانواده دخترش غیرقابل ذکر است؟
[ترجمه ترگمان]چرا نامش در خانه دخترش غیرقابل ذکر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Theseus, too, says that Hippolytus's crime is unmentionable, but then he announces it anyway.
[ترجمه گوگل]تسئوس نیز می گوید که جنایت هیپولیتوس قابل ذکر نیست، اما به هر حال آن را اعلام می کند
[ترجمه ترگمان]تیسوس هم می گوید که قتل عمد unmentionable نیست، اما به هر حال آن را اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What's the matter with him - or is it some unmentionable disease that he doesn't like people to know about?
[ترجمه گوگل]مشکل او چیست - یا این یک بیماری غیرقابل ذکر است که دوست ندارد مردم درباره آن بدانند؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی دارد می افتد - یا این یک بیماری غیرقابل unmentionable است که دوست ندارد مردم از آن خبر داشته باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Let us begin with a few simple, crucial, and apparently unmentionable facts about a typical high-school classroom.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید با چند واقعیت ساده، مهم و ظاهراً غیرقابل ذکر در مورد یک کلاس درس معمولی دبیرستان شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید با چند واقعیت ساده، حیاتی و ظاهرا unmentionable در مورد یک کلاس درس دبیرستانی شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Is the tote bag an exterior uterus, the outward sign of the unmentionable burden?
[ترجمه گوگل]آیا کیف حمل یک رحم بیرونی، نشانه بیرونی بار غیرقابل ذکر است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ساک tote یک رحم خارجی است، نشانه بیرونی بار unmentionable؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Miguelito yelled up that the man should do something unmentionable to himself.
[ترجمه گوگل]میگلیتو فریاد زد که مرد باید کاری غیرقابل ذکر برای خودش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]Miguelito فریاد کشید که این مرد باید برای خودش غیرقابل گوشزد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps he mentioned my car die because my work was unmentionable.
[ترجمه گوگل]شاید به خاطر غیرقابل ذکر بودن کارم به مرگ ماشینم اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]شاید به خاطر اینکه کار من غیرقابل گوشزد بود به ماشین من اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید