unmasker

انگلیسی به انگلیسی

• one who removes a disguise; discloser, one who reveals; one who shows the true nature of something; one who shows his true personality; one who fires a weapon to demonstrate fire power

پیشنهاد کاربران

🔹 افشاگر / پرده بردار / کسی که حقیقت را آشکار می کند / کاشف چهره ی پنهان
1 - ( کاربرد عمومی و رسانه ای ) : فردی که چهره ی واقعی یا حقیقت پنهان کسی یا چیزی را آشکار می کند. مثال: The expos� made the journalist an unmasker of corruption. آن گزارش تحقیقی، روزنامه نگار را به افشاگر فساد تبدیل کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - ( کاربرد ادبی و استعاری ) : نماد کسی که نقاب از چهره ی دروغ، ریا، یا فریب برمی دارد—مثل شخصیت های داستانی که رازها را فاش می کنند.
3 - ( کاربرد فنی یا دیجیتال ) : در زمینه ی امنیت سایبری، ممکن است به ابزار یا فردی که هویت پنهان مهاجم یا آسیب پذیری را آشکار می کند اشاره داشته باشد.
🔹 مترادف ها | exposer / revealer / discloser / whistleblower /truth - teller
🔹 مثال ها:
The whistleblower acted as an unmasker of corporate fraud. افشاگر نقش پرده بردار از تقلب شرکتی را ایفا کرد.
In literature, the unmasker often reveals the moral truth. در ادبیات، افشاگر اغلب حقیقت اخلاقی را آشکار می کند.
Cybersecurity experts are digital unmaskers. کارشناسان امنیت سایبری افشاگران دیجیتال هستند.