1. The guests unmasked at midnight.
[ترجمه گوگل]میهمانان نیمه شب نقاب زدند
[ترجمه ترگمان]شب هنگام، مهمانان نقاب از پرده برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The traitor was at last unmasked.
[ترجمه گوگل]خیانتکار بالاخره نقابش برهنه شد
[ترجمه ترگمان]این خائن سرانجام پرده از پرده برداشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Elliott unmasked and confronted the master spy and traitor Kim Philby.
[ترجمه گوگل]الیوت نقاب را بر هم زد و با استاد جاسوس و خائن کیم فیلبی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]\"الیوت\" نقاب زد و با رئیس \"جاسوس\" و \"کیم Philby\" روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We shall unmask that cowardly cheat.
[ترجمه گوگل]ما نقاب آن فریبکار بزدل را برمی داریم
[ترجمه ترگمان]نقاب آن کلاه برداری را بر سر خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A war hero unmasked as a traitor.
[ترجمه گوگل]یک قهرمان جنگی که نقاب خائن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک قهرمان جنگی مثل یک خائن آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Only by unmasking the killer can she hope to free herself from the terror.
[ترجمه گوگل]او فقط با آشکار کردن نقاب قاتل می تواند امیدوار باشد که خود را از وحشت رها کند
[ترجمه ترگمان]فقط با توجه به اینکه قاتل می تونه از وحشت خودش رو آزاد کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is also through observation that fakes are unmasked.
[ترجمه گوگل]همچنین از طریق مشاهده است که نقاب های تقلبی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]همچنین از طریق مشاهده دروغین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Feminist campaigns around the state effectively unmasked the unofficial masculine culture of politicians, experts and administrators.
[ترجمه گوگل]کمپین های فمینیستی در سراسر ایالت عملاً نقاب از فرهنگ غیررسمی مردانه سیاستمداران، کارشناسان و مدیران را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]مبارزات فمینیستی در سراسر کشور به طور موثر فرهنگ غیر رسمی سیاستمداران، متخصصان و مدیران را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Now Benjamin had unmasked many a killer and brought numerous murderers to boot.
[ترجمه گوگل]اکنون بنیامین نقاب بسیاری از قاتل ها را آشکار کرده بود و قاتلان زیادی را به زیر پا گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]حالا بنجامین هویت بسیاری را از دست داده بود و چندین قاتل را به چکمه اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The CIA succeeded in unmasking the spy who sold military secrets.
[ترجمه گوگل]سیا موفق شد نقاب جاسوسی را که اسرار نظامی می فروخت آشکار کند
[ترجمه ترگمان]سی آی ای موفق شد جاسوسی جاسوسی رو بکنه که رازهای نظامی رو فروخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She needn't have worried about Lori being unmasked.
[ترجمه گوگل]او نباید نگران بینقاب شدن لوری باشد
[ترجمه ترگمان]لازم نبود نگران ناپدید شدن لری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And surely J. H. Hodges should have been unmasked earlier.
[ترجمه گوگل]و مطمئناً جی اچ هاجز باید زودتر از اینها افشا می شد
[ترجمه ترگمان]و مطمئنا جی اچ باید قبل از اینکه هاجس ناپدید شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Go unmask andas you do, see yourself behind the mask.
[ترجمه گوگل]برو و همانطور که می کنی، خودت را پشت نقاب ببین
[ترجمه ترگمان]نقاب unmask بردار، خودت را در پشت نقاب می بینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The artistic thing is, to unmask honest countenances!
[ترجمه گوگل]نکته هنری این است که چهرههای صادق را از چهرههای صادقانه بپوشانیم!
[ترجمه ترگمان]در این صورت آثار هنری از چهره و چهره واقعی پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید