1. The annual cost of income support to unmarried mothers amounted to £700 million in that year.
[ترجمه گوگل]هزینه سالانه حمایت از درآمد مادران مجرد در آن سال بالغ بر 700 میلیون پوند بود
[ترجمه ترگمان]هزینه سالانه حمایت از درآمد مادران مجرد در همان سال به ۷۰۰ میلیون پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Being an unmarried mother used to carry a social stigma.
[ترجمه گوگل]مادر مجرد بودن یک انگ اجتماعی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]یک مادر مجرد بودن برای حمل یک ننگ اجتماعی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She disapproves of unmarried couples living together.
[ترجمه گوگل]او زندگی مشترک زوج های مجرد را قبول ندارد
[ترجمه ترگمان]اون با هم زندگی کردن رو تایید نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Though he is forty, he is still unmarried.
[ترجمه گوگل]با اینکه چهل ساله است اما هنوز ازدواج نکرده است
[ترجمه ترگمان]با اینکه چهل سالش است، هنوز ازدواج نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She uses her unmarried name for professional purposes.
[ترجمه گوگل]او از نام مجرد خود برای اهداف حرفه ای استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از نام مجرد خود برای اهداف حرفه ای استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Increasingly, the unmarried father of a child in Europe registers his paternity at the baby's birth.
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده ای، پدر مجرد یک فرزند در اروپا، پدری خود را در هنگام تولد نوزاد ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای پدر مجرد یک کودک در اروپا پدر پدری خود را در تولد کودک ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His unmarried friends twitted him about his wedding plans.
[ترجمه گوگل]دوستان مجردش در توئیتی درباره برنامه های عروسی اش توضیح دادند
[ترجمه ترگمان]دوستان مجرد او در مورد برنامه های ازدواجش با او حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was still unmarried then.
9. There is a strong argument for remaining an unmarried mother. There's no stigma attached any more.
[ترجمه گوگل]استدلال محکمی برای مادر مجرد ماندن وجود دارد دیگر هیچ انگی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]یک دلیل قوی برای باقی ماندن یک مادر مجرد وجود دارد هیچ لکه ننگی برای این کار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. 'Mrs' was a courtesy title for any unmarried woman in business at that time.
[ترجمه گوگل]«خانم» در آن زمان یک عنوان ادبی برای هر زن مجردی بود که در تجارت مشغول بود
[ترجمه ترگمان]خانم گریفیث برای هر زن بی شوهر در این زمان یک لقب اشرافی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Their youngest son is still unmarried.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک آنها هنوز ازدواج نکرده است
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین پسر آن ها هنوز ازدواج نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He remained unmarried all his life.
13. She left no will and was unmarried.
[ترجمه گوگل]وصیت نامه ای به جا نگذاشت و مجرد بود
[ترجمه ترگمان]او هیچ وصیت نامه ای بجا نگذاشته بود و ازدواج نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the sentence, "She is a single unmarried woman", the word "unmarried" is redundant.
[ترجمه گوگل]در جمله «او مجرد مجرد است» کلمه «مجرد» زاید است
[ترجمه ترگمان]در این جمله، \"او یک زن مجرد است\"، واژه \"مجرد\" اضافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Being an unmarried mother no longer carries the social stigma that it used to.
[ترجمه گوگل]مادر مجرد بودن دیگر انگ اجتماعی سابق را به همراه ندارد
[ترجمه ترگمان]یک مادر مجرد دیگر ننگ اجتماعی ای که به آن عادت دارد را حمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید