unmarked

/ənˈmɑːrkt//ʌnˈmɑːkt/

معنی: بی نشان
معانی دیگر: بی نشان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of marked.

جمله های نمونه

1. Her shoes are still white and unmarked.
[ترجمه گوگل]کفش های او هنوز سفید و بدون علامت هستند
[ترجمه ترگمان]کفش های او هنوز سفید و بی نام و نشان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police in an unmarked car had been following the stolen vehicle for several minutes.
[ترجمه گوگل]پلیس با یک خودروی بی نشان از دقایقی پیش خودروی سرقتی را تعقیب کرده بود
[ترجمه ترگمان]پلیس در یک اتومبیل بدون سابقه چندین دقیقه است که دنبال وسیله نقلیه به سرقت رفته رفته بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was buried in an unmarked grave.
[ترجمه گوگل]او را در قبری بی نشان دفن کردند
[ترجمه ترگمان]او در یک قبر بی نام و نشان به خاک سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She handed him an unmarked card.
[ترجمه گوگل]او یک کارت بدون علامت به او داد
[ترجمه ترگمان]او کارت unmarked را به دست او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His body is buried in an unmarked grave.
[ترجمه گوگل]جسد او در قبر بی نام و نشان دفن شده است
[ترجمه ترگمان] جسدش رو یه قبر بی نام و نشون دفن کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He lies in an unmarked grave at Elmton.
[ترجمه گوگل]او در یک قبر بی نشان در المتون دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]او در یک قبر بی نام و نشان در Elmton آرمیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many of the soldiers were interred in unmarked graves.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سربازان در گورهای بی نشان دفن شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سربازان در گورهای بی نام و نشان به خاک سپرده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's illegal for unmarked mini-cabs to ply for hire.
[ترجمه گوگل]کرایه کردن کابین‌های کوچک بدون علامت غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]برای استخدام cabs، غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sheringham was unmarked as he met Anderton's free kick and headed in after nine minutes.
[ترجمه گوگل]شرینگهام با ضربه آزاد اندرتون روبرو شد و بعد از 9 دقیقه با ضربه سر وارد دروازه شد
[ترجمه ترگمان]Sheringham بدون هیچ نشانه ای از ضربه آزاد Anderton s و بعد از نه دقیقه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She died penniless and was buried in an unmarked grave.
[ترجمه گوگل]او بی پول درگذشت و در قبری بی نشان دفن شد
[ترجمه ترگمان]او بی پول مرد و در قبر بی نام و نشان دفن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It happened after police in an unmarked car had been following a stolen Maestro for several minutes.
[ترجمه گوگل]این اتفاق پس از آن رخ داد که پلیس در یک ماشین بدون نشان برای چند دقیقه یک استاد دزدی را تعقیب کرده بود
[ترجمه ترگمان]این اتفاق بعد از پلیس در یک اتومبیل بی نام و نشان، برای چند دقیقه تحت تعقیب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Last week five graves under unmarked crosses were unearthed on the shanty town outskirts of Lima.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته پنج قبر زیر صلیب های بدون علامت در حومه شهرک حلبی نشین لیما کشف شد
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته پنج گور تحت crosses بدون علامت در حومه شهر \"shanty\" (outskirts)، در نزدیکی شهر \"لیما\"، کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No mourners followed but an unmarked car appeared in the road and made it impossible for any vehicle to tail the hearse.
[ترجمه گوگل]هیچ عزاداری دنبال نشد، اما یک ماشین بدون علامت در جاده ظاهر شد و هیچ وسیله نقلیه ای را غیرممکن کرد که ماشین نعش کش را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]mourners رد شدند، اما یک اتومبیل بی نام و نشان در جاده پیدا شد و برای رفتن به نعش کش، غیر ممکن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bodies that disappeared into unmarked graves?
[ترجمه گوگل]جنازه هایی که در گورهای بی نشان ناپدید شدند؟
[ترجمه ترگمان]The که در گورهای بی نام و نشان ناپدید شدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی نشان (صفت)
untitled, trackless, traceless, unmarked

انگلیسی به انگلیسی

• without any signs, without a mark
something that is unmarked has no marks of damage or injury on it.
an unmarked object has no signs on it to identify it.

پیشنهاد کاربران

بپرس