unlovely


دوست نداشتنی، ناخوشایند، نازیبا، زننده

جمله های نمونه

1. How could that evil and unlovely face be Dorian Gray's?
[ترجمه گوگل]چطور ممکن است آن چهره شیطانی و دوست داشتنی دوریان گری باشد؟
[ترجمه ترگمان]ایا این صورت شوم و کریه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They really were rejects, zero contributors, the unlovely and the unemployable.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً مردود، بدون مشارکت، دوست داشتنی و بیکار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا رد شدند، contributors صفر، the و the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When not lit up she is unlovely, flat and grub like.
[ترجمه گوگل]وقتی روشن نمی شود، دوست داشتنی، صاف و کثیف است
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را روشن نکنیم، کریه است، یکنواخت و پر از غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Making this unlovely acronym come alive is the job of two committees being set up in Brussels this week.
[ترجمه گوگل]زنده کردن این مخفف ناخوشایند وظیفه دو کمیته است که این هفته در بروکسل راه اندازی می شود
[ترجمه ترگمان]این unlovely که به اختصار بیان شده است، کار دو کمیته است که این هفته در بروکسل راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People are not only unlovely; they are helpless.
[ترجمه گوگل]مردم نه تنها دوست داشتنی نیستند آنها درمانده هستند
[ترجمه ترگمان]مردم تنها زشت نیستند، درمانده و ناتوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And Nordvest, an unlovely strip between Vesterbro and Norrebro is gaining a bohemian reputation for its affordable housing for students, creative types and other urbanites.
[ترجمه گوگل]و Nordvest، یک نوار دوست داشتنی بین Vesterbro و Norrebro، به دلیل مسکن مقرون به صرفه خود برای دانشجویان، افراد خلاق و دیگر شهرنشینان شهرت بی نظیری به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]و Nordvest، یک نوار unlovely بین Vesterbro و Norrebro در حال کسب شهرت bohemian برای مسکن مقرون به صرفه برای دانشجویان، انواع خلاق و سبک های دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the love for all saints includes the unlovely, difficult ones and even those who might have hurt us.
[ترجمه گوگل]اما عشق به همه مقدسین شامل افراد نا دوست داشتنی، دشوار و حتی کسانی است که ممکن است ما را آزار دهند
[ترجمه ترگمان]اما عشق به همه قدیسین شامل the، ones و حتی آن هایی است که ممکن است به ما آسیب برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His still is unlovely, a secondhand cousin of the African Queen he bought online and drove up from Kentucky.
[ترجمه گوگل]هنوز او دوست داشتنی نیست، پسر عموی دست دوم ملکه آفریقایی است که او آنلاین خرید و از کنتاکی به آنجا رفت
[ترجمه ترگمان]او پسر عموی secondhand ملکه آفریقایی است که به صورت آنلاین خرید و از کنتاکی به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Linda's illness is so serious; he is unlovely to live.
[ترجمه گوگل]بیماری لیندا بسیار جدی است او برای زندگی کردن دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]بیماری لیندا به قدری جدی است که نمی تواند زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tubbyand unlovely, with hard wooden seats, the ferry boats have plied these waterssince the late 19th century.
[ترجمه گوگل]قایق‌های قایق‌های قایق‌های ناخوشایند، با صندلی‌های چوبی سخت، از اواخر قرن نوزدهم این آب‌ها را طی کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]Tubbyand کریه، با صندلی های چوبی سخت، قایق های تفریحی این اواخر قرن نوزدهم را به کار برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dr. Meade could tell unlovely stories of those families who had been driven from mansions to boarding houses and from boarding houses to dingy rooms on back streets.
[ترجمه گوگل]دکتر مید می‌توانست داستان‌های دوست‌داشتنی از آن خانواده‌هایی بگوید که از عمارت‌ها به پانسیون‌ها و از پانسیون‌ها به اتاق‌های کثیف در خیابان‌های پشتی رانده شده بودند
[ترجمه ترگمان]دکترمید از خانه های مجلل خانه و خانه های شبانه روزی که در خیابان های کثیف و کثیف قرار داشت، داستان های زشت و کریه را تعریف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The unlovely cities of America, which have seen so many lives frustrated and so many children stunted in body and mind, have in recent years been the scene of rioting on a mass scale.
[ترجمه گوگل]شهرهای دوست داشتنی آمریکا که زندگی های بسیار ناامید و کودکان بسیاری را از نظر جسمی و ذهنی کوتاه مدت دیده اند، در سال های اخیر صحنه شورش های گسترده بوده است
[ترجمه ترگمان]شهر unlovely آمریکا، که بسیاری از زندگی ها را آشفته کرده و بسیاری از کودکانی که در بدن و ذهن رشد یافته اند، در سال های اخیر صحنه شورش در مقیاس انبوه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm talking about loving the unlovely; loving the difficult; loving the irritable; loving people who are different or demanding.
[ترجمه گوگل]من در مورد دوست داشتن نا دوست داشتنی صحبت می کنم دوست داشتن سختی ها؛ دوست داشتن افراد تحریک پذیر؛ دوست داشتن افرادی که متفاوت یا خواستار هستند
[ترجمه ترگمان]من در مورد دوست داشتن آن موجودات کریه و دوست داشتنی صحبت می کنم، دوست داشتنی بودن را دوست داشتن، دوست داشتن مردمی که با دیگران فرق دارند یا خواستار زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An unlovely ride to work on a crowded train.
[ترجمه گوگل]یک سواری دوست داشتنی به محل کار در قطار شلوغ
[ترجمه ترگمان]یه ماشین زشت که روی یه قطار شلوغ کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She found a small, inexpensive motel on the outskirts of the town; it was barren and unlovely.
[ترجمه گوگل]او یک متل کوچک و ارزان قیمت در حومه شهر پیدا کرد عقیم و دوست داشتنی بود
[ترجمه ترگمان]یک هتل کوچک ارزان قیمتی در حومه شهر پیدا کرد؛ بی حاصل و کریه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something that is unlovely is unattractive to look at.

پیشنهاد کاربران

بپرس