unlivable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of livable.
متضاد: livable

جمله های نمونه

1. On the basis of urban ecological background values, the paper analyses in detail why Guangzhou city that has ever been an "unlivable city" could win the title of "international garden city".
[ترجمه گوگل]بر اساس ارزش‌های پس‌زمینه اکولوژیکی شهری، این مقاله به تفصیل تجزیه و تحلیل می‌کند که چرا شهر گوانگژو که همیشه یک "شهر غیرقابل زندگی" بوده است می‌تواند عنوان "شهر باغ بین‌المللی" را کسب کند
[ترجمه ترگمان]براساس ارزش های پس زمینه اکولوژیکی شهری، این مقاله به تفصیل تحلیل می کند که چرا شهر گوانگ ژو که تا به حال یک شهر \"unlivable\" بوده است می تواند عنوان \"شهر بین المللی باغ\" را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A life without significant choice would be unlivable. Being able to choose has enormous important positive effects on us.
[ترجمه گوگل]زندگی بدون انتخاب مهم غیرقابل زندگی خواهد بود توانایی انتخاب تأثیرات مثبت بسیار مهمی بر ما دارد
[ترجمه ترگمان]زندگی بدون انتخاب مهم unlivable خواهد بود توانایی انتخاب کردن تاثیر بسیار مهمی روی ما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What he longed for was an end to the day and to the new, unlivable reality it had brought.
[ترجمه گوگل]آنچه او آرزویش را داشت پایان دادن به آن روز و واقعیت جدید و غیرقابل زندگی بود که به ارمغان آورده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که آرزویش را داشت پایان روز بود و به دنیای جدید، به مذاق فی که آورده بود، پایان می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He said once the lava begins flowing "it becomes an almost unlivable situation, even if you're a little bit farther away. The gases and ash become very, very bad. "
[ترجمه گوگل]او گفت هنگامی که گدازه شروع به جاری شدن می کند "وضعیت تقریباً غیرقابل زندگی می شود، حتی اگر کمی دورتر باشید گازها و خاکستر بسیار بسیار بد می شوند "
[ترجمه ترگمان]زمانی که گدازه شروع به جاری شدن کرد، گفت: \" این تبدیل به وضعیت تقریبا unlivable می شود، حتی اگر کمی دورتر باشید گازها و خاکستر بسیار بد می شوند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And prove you're going crazy to the world around you by breaking the unlivable expectations of what you are "supposed" to be doing.
[ترجمه گوگل]و با شکستن انتظارات غیرقابل زندگی از کاری که «قرار است» انجام دهید، ثابت کنید که در حال دیوانه شدن در دنیای اطرافتان هستید
[ترجمه ترگمان]و ثابت کنید که با شکستن انتظارات unlivable از کاری که قرار است انجام دهید، به دنیای اطراف خود دیوانه می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Harmony can keep society safe and stable while clashes make a country unlivable.
[ترجمه گوگل]هارمونی می تواند جامعه را ایمن و پایدار نگه دارد در حالی که درگیری ها یک کشور را غیرقابل زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]هماهنگی می تواند جامعه را با ثبات و ثبات حفظ کند در حالی که درگیری هایی در کشور ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said once the lava begins flowing "it becomes an almost unlivable situation, even if you're a little bit farther away. "
[ترجمه گوگل]او گفت هنگامی که گدازه شروع به جاری شدن می کند، "این وضعیت تقریباً غیرقابل زندگی می شود، حتی اگر کمی دورتر باشید "
[ترجمه ترگمان]زمانی که گدازه شروع به جاری شدن کرد، گفت: \" این تبدیل به وضعیت تقریبا unlivable می شود، حتی اگر کمی دورتر باشید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They will complain bitterly that this is protectionism, but so what?Globalization doesn't do much good if the globe itself becomes unlivable .
[ترجمه گوگل]آنها به شدت شکایت خواهند کرد که این حمایت گرایی است، اما پس چه؟
[ترجمه ترگمان]آن ها به تلخی شکایت خواهند کرد که این سیاست حمایت از تولیدات داخلی است، اما چه؟ جهانی شدن در صورت تبدیل شدن کره زمین خیلی خوب عمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Globalization doesn't do much good if the globe itself becomes unlivable.
[ترجمه گوگل]اگر خود کره زمین غیرقابل زندگی شود، جهانی شدن فایده چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن در صورت تبدیل شدن کره زمین خیلی خوب عمل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the same time, our cities have been made unlivable by the automobile arriving in mass quantities.
[ترجمه گوگل]در عین حال، شهرهای ما به دلیل ورود خودروهای انبوه غیرقابل زندگی شده اند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، شهرهای ما با ورود اتومبیل ها به مقادیر انبوه تولید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And, houses were right now, you know, I can'tbelivedbelieveit, unlivable, unlivable, so most of the people are either living with their families or living in the shelter and so forth.
[ترجمه گوگل]و، می دانید، خانه ها در حال حاضر بودند، نمی توانم باور کنم، غیرقابل زندگی، غیرقابل زندگی، بنابراین اکثر مردم یا با خانواده خود زندگی می کنند یا در پناهگاه زندگی می کنند و غیره
[ترجمه ترگمان]و در حال حاضر خانه ها درست شده اند، می دانید، من می توانم بگویم، unlivable، unlivable، و بسیاری از مردم یا با خانواده های خود زندگی می کنند یا در پناه گاه زندگی می کنند و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a great fear of China in the western world because people here will work for wages unlivable anywhere else and because of a natural suspicion of the Communist party.
[ترجمه گوگل]ترس زیادی از چین در جهان غرب وجود دارد، زیرا مردم اینجا با دستمزدی کار می کنند که در هر جای دیگری قابل زندگی نیست و به دلیل سوء ظن طبیعی به حزب کمونیست
[ترجمه ترگمان]ترس زیادی از چین در دنیای غرب وجود دارد، چرا که مردم در اینجا برای دست مزد در هر جای دیگر کار می کنند و به دلیل سو ظن طبیعی حزب کمونیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One day after a deadly tornado touched down in Mississippi, Governor Haley Barbour says more than 125 homes are unlivable.
[ترجمه گوگل]یک روز پس از وقوع یک گردباد مرگبار در می سی سی پی، فرماندار هیلی باربور می گوید بیش از 125 خانه غیرقابل سکونت هستند
[ترجمه ترگمان]یک روز پس از یک گردباد مرگبار در می سی سی پی، هالی باربور، فرماندار می گوید بیش از ۱۲۵ خانه unlivable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Water shortage alone, even after water is diverted from the remote south, may render it unlivable at some point.
[ترجمه گوگل]کمبود آب به تنهایی، حتی پس از منحرف شدن آب از جنوب دورافتاده، ممکن است در برخی مواقع آن را غیرقابل زندگی کند
[ترجمه ترگمان]کمبود آب به تنهایی، حتی پس از آن که آب از جنوب دوردست منحرف می شود، ممکن است آن را در برخی نقاط خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• uninhabitable; unbearable

پیشنهاد کاربران

بپرس