unlatch


معنی: باز شدن، چفت را باز کردن، قفل را باز کردن
معانی دیگر: (چفت در یا گلندان و غیره) باز کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unlatches, unlatching, unlatched
• : تعریف: to unfasten or open by undoing a latch.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become unfastened or opened by the release of a latch.

جمله های نمونه

1. He unlatched the box and sorted through the papers.
[ترجمه گوگل]جعبه را باز کرد و کاغذها را مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]جعبه را باز کرد و کاغذها را مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The urgent shout had come in through his unlatched gate as he was about to take a sip of the broth.
[ترجمه گوگل]فریاد اضطراری در حالی که او می خواست جرعه ای از آبگوشت را بنوشد از دروازه بازش وارد شده بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که می خواست جرعه ای از آبگوشت را بخورد، فریاد urgent از دروازه unlatched بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She unlatched the upper panel and swung it back to its hook on the wall.
[ترجمه گوگل]پانل بالایی را باز کرد و آن را به قلابش روی دیوار برگرداند
[ترجمه ترگمان]او قاب بالایی را باز کرد و آن را به قلاب تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bold, she unlatched it. Leapt back.
[ترجمه گوگل]جسور، او آن را باز کرد به عقب پرید
[ترجمه ترگمان]شجاع بود، اون unlatched برگرد عقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She turns back toward him, to unlatch the seat belt and run out of the car.
[ترجمه گوگل]او به سمت او برمی گردد تا کمربند ایمنی را باز کند و از ماشین خارج شود
[ترجمه ترگمان]او به سوی او بر می گردد تا کمربند ایمنی را باز کند و از ماشین بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He unlatched his web again and swam about the cockpit, fielding flotsam.
[ترجمه گوگل]او دوباره وب خود را باز کرد و در اطراف کابین شنا کرد و فلوتسام را به زمین زد
[ترجمه ترگمان]دوباره web را باز کرد و در میان جاشو ان در پایین کشتی شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unlatch right lavatory door from divider and verify LAV DOOR annunciator illuminates.
[ترجمه گوگل]درب سمت راست دستشویی را از جداکننده باز کنید و مطمئن شوید که اعلان کننده درب LAV روشن می شود
[ترجمه ترگمان]در دستشویی سمت راست را از تقسیم کننده تقسیم کرده و LAV LAV را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When connection is broken, unlatch tongs and unscrew the pipe using chain tongs or pipe spinner.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اتصال قطع شد، انبرها را باز کنید و لوله را با استفاده از انبر زنجیری یا اسپینر لوله باز کنید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اتصال شکسته می شود، انبر unlatch را باز می کند و لوله را با استفاده از انبر یا spinner لوله باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Silently we unlatch the door, letting the drift fall in, and step abroad to face the cutting air.
[ترجمه گوگل]بی‌صدا در را باز می‌کنیم، اجازه می‌دهیم دریفت به داخل بیفتد و برای مواجهه با هوای بریده به خارج قدم می‌گذاریم
[ترجمه ترگمان]در سکوت چفت در را باز می کنیم، جریان را به داخل می گذاریم، و به بیرون قدم می گذاریم تا در هوا با هوا روبرو شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If I had to ask him how to unlatch the seat belt.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهم از او بپرسم که چگونه کمربند ایمنی را باز کنم
[ترجمه ترگمان]اگر مجبور بودم از او بپرسم که چگونه کمربند ایمنی را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stop your horse at the gate and unlatch it.
[ترجمه گوگل]اسب خود را در دروازه نگه دارید و آن را باز کنید
[ترجمه ترگمان]اسب خود را جلوی دروازه متوقف کنید و آن را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Silently we unlatch the door, letting the drift fall in, step abroad to face the cutting air.
[ترجمه گوگل]بی‌صدا در را باز می‌کنیم، اجازه می‌دهیم رانش به داخل بیفتد، به خارج از کشور قدم می‌گذاریم تا با هوای بریده‌کننده روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]در سکوت چفت در را باز می کنیم و جریان را به داخل می گذاریم، و به بیرون قدم می گذاریم و به بیرون قدم می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stroller's restraint buckle could break or unlatch allowing the child or infant to fall out.
[ترجمه گوگل]سگک نگهدارنده کالسکه ممکن است بشکند یا باز شود و به کودک یا نوزاد اجازه بیفتد
[ترجمه ترگمان]کمربندهای کنترل کالسکه ممکن است بشکند و یا مانع از افتادن کودک یا نوزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unlatch left lavatory door from divider, and verify LAV DOOR annunciator illuminates.
[ترجمه گوگل]درب سمت چپ دستشویی را از جداکننده باز کنید و مطمئن شوید که اعلان کننده LAV DOOR روشن می شود
[ترجمه ترگمان]unlatch در توالت را از روی تقسیم کننده باز گذاشت و LAV LAV annunciator را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز شدن (فعل)
open, unroll, unlatch, uncouple

چفت را باز کردن (فعل)
unlatch

قفل را باز کردن (فعل)
unlatch

انگلیسی به انگلیسی

• unlock, open

پیشنهاد کاربران

بپرس