unkindness


نامهربانی

جمله های نمونه

1. he wished to make amends for his former unkindness to javad
دلش می خواست نامهربانی قبلی خود را نسبت به جواد جبران کند.

2. Unkindness often reacts on the unkind person.
[ترجمه گوگل]نامهربانی اغلب به شخص نامهربان واکنش نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Unkindness اغلب با این فرد نامهربان واکنش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unkindness destroys love.
[ترجمه گوگل]بی مهری عشق را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]Unkindness عشق را نابود میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her help was met with ingratitude and unkindness.
[ترجمه گوگل]کمک او با ناسپاسی و نامهربانی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]کمکش با ناسپاسی و unkindness آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unkindness is foreign to his nature.
[ترجمه گوگل]نامهربانی با ذات او بیگانه است
[ترجمه ترگمان]Unkindness با طبیعت او بیگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unkindness, especially unkindness coupled with wit, is the greatest asset a courtier can possess.
[ترجمه گوگل]نامهربانی، به ویژه نامهربانی همراه با شوخ طبعی، بزرگترین دارایی یک درباری است
[ترجمه ترگمان]Unkindness، به ویژه unkindness همراه با بذله گویی، بزرگ ترین دارایی یک فرد درباری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To make up for the unkindness, he made a bad and nervous joke.
[ترجمه گوگل]برای جبران این نامهربانی شوخی بد و عصبی کرد
[ترجمه ترگمان]برای جبران این unkindness، او یک جوک بد و عصبی درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a word like unkindness the root word is kind.
[ترجمه گوگل]در کلمه ای مثل نامهربانی ریشه کلمه مهربانی است
[ترجمه ترگمان]در یک کلمه like، کلمه root از نوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't spread gossip, rumor, innuendos, unkindness, malicious words or physical anger.
[ترجمه گوگل]شایعات، شایعات، کنایه ها، نامهربانی ها، کلمات بدخواهانه یا خشم فیزیکی را پخش نکنید
[ترجمه ترگمان]شایعه پراکنی نکن، شایعات، کنایه، unkindness، کلمات بد، خشم یا خشم جسمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Someone fix who unkindness to him, so always want choice occasion to retaliate.
[ترجمه گوگل]کسی بی مهری به او را اصلاح کند، پس همیشه فرصت انتخابی را برای تلافی بخواهید
[ترجمه ترگمان]کسی که unkindness را درست کند، همیشه یک فرصت مناسب برای تلافی کردن می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trying to console herself for my unkindness to her.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم به خاطر بی مهری من به او دلداری بدهد
[ترجمه ترگمان]سعی کردم خودم را به خاطر unkindness به او تسلی دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The unkindness of your own relations has made you astonished to find friendship anywhere.
[ترجمه گوگل]بی مهری روابط خود شما را شگفت زده کرده است که هر جا دوستی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]The روابط شما باعث شده است که شما در هر جا دوستی پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His unkindness hurt me all the more because I had been previously so kind to him.
[ترجمه گوگل]نامهربانی او بیشتر به من صدمه زد زیرا قبلاً با او مهربان بودم
[ترجمه ترگمان]unkindness بیش از پیش نسبت به او بیش از پیش به من صدمه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His unkindness to his daughter came home to roost.
[ترجمه گوگل]نامهربانی او نسبت به دخترش به خانه آمد تا خفه شود
[ترجمه ترگمان]unkindness به دخترش برای خوابیدن به خانه می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cruelness; meanness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unkindness
✅️ صفت ( adjective ) : unkind
✅️ قید ( adverb ) : unkindly
بی مهری ها

بپرس