unkennel

/ənˈkenl//ˈʌnˈkenl/

معنی: راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن
معانی دیگر: (جانور را) از سوراخ خود راندن، (سگ را از لانه ی خود) فرا خواندن، از سورا  یا لانه بیرون کردن

مترادف ها

راندن (فعل)
hurry, force, run, pilot, steer, row, repulse, drive, rein, poach, whisk, conn, drive away, dislodge, send away, unkennel

از سوراخ یا لانه بیرون کردن (فعل)
unkennel

پیشنهاد کاربران

بپرس