unjustly


معنی: ظالمانه
معانی دیگر: غیرعادلانه، بناحق

جمله های نمونه

1. Let's not devalue her work unjustly.
[ترجمه گوگل]به ناحق ارزش کارش را کم نکنیم
[ترجمه ترگمان]اجازه نده به ناحق کارش رو درست انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His claim to be an important and unjustly neglected painter is sheer self-deception - he's no good at all.
[ترجمه گوگل]ادعای او برای اینکه یک نقاش مهم و به ناحق نادیده گرفته شده است، خودفریبی محض است - او اصلاً خوب نیست
[ترجمه ترگمان]ادعای او مبنی بر اینکه نقاش مورد غفلت قرار گرفته و به ناحق مورد غفلت قرار گرفته است، خود فریبی مطلق است - او اصلا خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The King was unjustly accused of practising the black arts.
[ترجمه گوگل]پادشاه به ناحق متهم به تمرین هنرهای سیاه شد
[ترجمه ترگمان]پادشاه به ناحق متهم به تمرین هنرهای سیاه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was unjustly imprisoned without trial.
[ترجمه گوگل]او به ناحق بدون محاکمه زندانی شد
[ترجمه ترگمان]او بدون محاکمه به ناحق زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The newspapers had unjustly labelled him as a coward.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها به ناحق به او برچسب ترسو زده بودند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها به ناحق درباره او نوشته بودند که او ترسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The newspapers had unjustly labelled him a troublemaker.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها به ناحق به او برچسب اغتشاشگر زده بودند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها به ناحق درباره او نوشته بودند: دردسر ساز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was unjustly accused of stealing money and then given the sack.
[ترجمه گوگل]او به ناحق متهم به سرقت پول شد و سپس گونی را به او دادند
[ترجمه ترگمان]او به ناحق متهم به دزدی بود و بعد به کیسه پول داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They have been unjustly dispossessed of their hometown.
[ترجمه گوگل]آنها به ناحق از شهر خود خلع ید شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ناحق از شهر خود محروم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is an excellent and unjustly neglected author.
[ترجمه گوگل]او نویسنده ای عالی و به ناحق نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]او نویسنده بسیار عالی و unjustly است که به ناحق مورد بی توجهی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has been unjustly dispossessed of his country.
[ترجمه گوگل]او به ناحق از کشورش خلع ید شده است
[ترجمه ترگمان]او را به ناحق از کشورش رها کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's unfair to devalue anyone's work unjustly.
[ترجمه گوگل]بی انصافی است که ارزش کار کسی را به ناحق پایین بیاوریم
[ترجمه ترگمان]این ناعادلانه است که کسی به ناحق کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She felt that she had been unjustly treated.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که با او ناعادلانه رفتار شده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که حق با او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She shouted out that she was unjustly imprisoned.
[ترجمه گوگل]او فریاد زد که به ناحق زندانی شده است
[ترجمه ترگمان]فریاد زد که او را به ناحق زندانی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Obviously I haven't done it. You retaliated unjustly.
[ترجمه گوگل]معلومه که انجام ندادم به ناحق تلافی کردی
[ترجمه ترگمان]واضحه که من این کار رو نکردم تو به ناحق تلافی کرده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She believed the rumor and blamed her friend unjustly.
[ترجمه گوگل]او این شایعه را باور کرد و دوستش را به ناحق سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]او شایعات را باور می کرد و دوستش را به ناحق سرزنش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظالمانه (قید)
cruelly, grimly, unjustly, tyrannically

انگلیسی به انگلیسی

• inequitably, unfairly, wrongfully

پیشنهاد کاربران

به ناحق
غیر منصفانه
دور از انصاف
دور از عدالت
نا عادلانه
غیرمنصفانه

بپرس