universe

/ˈjuːnɪˌvərs//ˈjuːnɪvɜːs/

معنی: کیهان، عالم، افرینش، دنیا، جهان، گیتی، کائنات، عالم وجود، دهر، کون و مکان
معانی دیگر: (مجازی) دنیا، حیطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: all matter and space in existence, including the earth and the heavens.
مشابه: space, world

(2) تعریف: the earth and all that exists on it.
مشابه: nature

(3) تعریف: a sphere in which something exists or occurs.

جمله های نمونه

1. a universe of pain and privation was threatening them
دنیایی از شکنجه و محرومیت آنها را تهدید می کرد.

2. the universe is infinite
کیهان بیکران است.

3. the universe is made of matter
جهان از ماده درست شده است.

4. the universe seems to be expanding
به نظر می رسد که جهان در حال گسترش است.

5. is the universe static or dynamic?
آیا جهان ناپویا است یا پویا؟

6. the visible universe
جهان مرئی

7. the grandeur of the universe stupefies me
عظمت کائنات مرا سرگشته می کند.

8. the mechanism of the universe
نظام جهان

9. his characters create their own universe in each story
در هر یک از داستان ها،شخصیت های او دنیای خود را به وجود می آورند.

10. the awesome complexity of the universe
پیچیدگی بهت انگیز کیهان

11. the indisputable master of the universe
سرور بی چون و چرای عالم

12. the occult mystries of the universe
اسرار نهفت کائنات

13. the everlasting laws that govern the universe
قوانین جاودانی که جهان را اداره می کنند

14. the mind boggles at the infinite universe
(ملاحظه ی) جهان لایتناهی هوش را از سر می پراند.

15. to speculate about the origin of the universe
درباره ی اصل کائنات گمان پردازی کردن

16. he wanted to discover the essence of the universe
او می خواست به کنه کائنات پی ببرد.

17. mankind cannot plumb all the secrets of the universe
انسان نمی تواند به همه ی اسرار گیتی پی ببرد.

18. the fixed stars at the periphery of the universe
ستاره های ناجنبا در حاشیه ی کیهان

19. they thought that the earth was the center of the universe
آنان فکر می کردند که کره ی زمین مرکز گیتی است.

20. his discoveries have modified my views on the origin of the universe
کشفیات او نظر من را درباره ی آغاز جهان تغییر داده است.

21. ever since the dawn of history, man has tried to fathom the universe
از بدو تاریخ تاکنون بشر کوشیده است که از دنیا سردر بیاورد.

22. the microcosm of the atom is comparable to the macrocosm that is the universe
خرد جهان اتم با کلان جهان کائنات تشابه دارد.

23. (f. bacon) the understanding must be stretched to take in the image of the universe
برای درک تصویر کائنات لازم است که قدرت تفهیم را گسترش بدهیم.

24. an elegant formula that will show the connection of all the forces in the universe
فرمول ساده و زیبایی که رابطه ی کلیه ی نیروهای جهان را روشن خواهد کرد.

25. with the unruly and magical steed of wine, i have gone to the limitless universe of thought
من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بی کران عالم پندار رفته ام.

26. Is there intelligent life elsewhere in the universe?
[ترجمه گوگل]آیا حیات هوشمند در جای دیگری از جهان هستی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]زندگی هوشمند دیگه ای در جهان هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Scientists disagree about how the universe was created.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در مورد چگونگی ایجاد کیهان اختلاف نظر دارند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در مورد نحوه ایجاد جهان اختلاف نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The structure of the universe may not be reducible to a problem in physics.
[ترجمه گوگل]ساختار جهان ممکن است به یک مشکل در فیزیک قابل تقلیل نباشد
[ترجمه ترگمان]ساختار جهان ممکن است به یک مشکل در فیزیک کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The idea of a parallel universe is hard to grasp.
[ترجمه گوگل]درک ایده یک جهان موازی دشوار است
[ترجمه ترگمان]درک جهان موازی سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The universe is governed by the laws of physics.
[ترجمه گوگل]جهان با قوانین فیزیک اداره می شود
[ترجمه ترگمان]جهان توسط قوانین فیزیک اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیهان (اسم)
cosmos, universe

عالم (اسم)
cosmos, universe, world, scientist

افرینش (اسم)
nature, creation, universe

دنیا (اسم)
vale, universe, world, macrocosm

جهان (اسم)
universe, world, macrocosm

گیتی (اسم)
universe, world

کائنات (اسم)
universe

عالم وجود (اسم)
universe

دهر (اسم)
universe

کون و مکان (اسم)
universe

تخصصی

[حسابداری] جامعه
[ریاضیات] جهان، کیهان، کل، عالم، جامعه ی کل، کل جامعه، جامعه، حیطه، جامعه ی آماری
[معدن] جامعه کلی (زمین آمار)

انگلیسی به انگلیسی

• world, cosmos, creation, nature, everything
the universe is the whole of space, including all the stars and planets.
the universe also refers to the world, or the part of it that we live in and have experience of.

پیشنهاد کاربران

Universum با تلفظ اونیوِرسوم ( اونیورزوم ) به زبان آلمانی معادل universe با تلفظ یونیورس به زبان انگلیسی معادل universus به زبان لاتین است که به معنای کل ترجمه و تفسیر گردیده. اما اگر اندکی با دقت به این واژه ی لاتین بنگریم، خواهیم دید که از سه کلمه به شکل زیر ساخته شده؛ uni با تلفظ یونی به معنای واحد ( و با تلفظ اونی یعنی تو اونی!!؟ ) و verse معادل Vers با تلفظ فِرز به زبان آلمانی به معنای آیه، ریتم، قافیه یا یک بیت شعر و پسوند us مخفف اوست در زبان فارسی. لذا این واژه لاتین به احتمال قوی در مراحل اولیه پیدایش خود در فکر و خیال و تصور انسان لاتین زبان، شاید به معنای زیر بوده باشد: او یعنی این کل واحد یک آیه یا یک بیت شعر است.
...
[مشاهده متن کامل]

cosmos, Kosmos , Weltall وِلت آلّ ، کوزموز معادل کل دنیا، کیهان، اونیورس یا یونیورس.
من معتقدم که این گیتی، کیهان و یا این جهان تنها دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمی باشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر که فضای هندسی درون آن پیوسته و تجزیه ناپذیر و از خاصیت الاستیسیتی یا کشسانی بر خوردار است، یعنی اگر یک جرم در محله ای از آن قرار گیرد، آنگاه در اطراف آن یک گودی یا گودال و یا یک چاله ایجاد میشود و اگر آن جرم از آن محل یا منطقه برداشته شود، جای آن دوباره تخت و صاف میگردد. این ظرف نگهدارنده محتوا از جنس مکان مطلق و بیمکانی مطلق ( رازی و نیوتن ) بر رویهم با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس آفریده شده و حجم آن جاودانه ثابت و سکون مطلق بر آن حکمفرما هست و خواهد بود به این معنا که از سر جای خود به اندازه یک نانو و یا یک فِمتو متر و یا بسیار کوچکتر از این واحدهای طولی نه به سمت راست وچپ و نه به جلو و عقب و نه رو به بالا و پایین، جابجا نمیشود. به زبان عادی و روز مره میتوان گفت که سر جای خود میخکوب گردیده و آنهم یکبار برای جاودانگی. در عوض محتوای این گیتی، این کیهان و یا جهان از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی ( رازی و انشتاین یا آینشتاین ) و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده شده و نه از ظلمت، عدم یا نیستی از دیدگاه دینی و نه از هیولی اولی از دیدگاه فلسفی که معلوم نیست چیست غیر از یک مفهوم تاریک و تهی یا خالی از معنا و نه از تار ها یا ریسمان های نوسانگر انرژی از دیدگاه بعضی خیالپردازان شبه علمی. ابعاد چهارم مکان مطلق و بیمکانی مطلق ( یعنی ظرف نگهدارنده محتوا ) یعنی زمان مطلق و بیزمانی مطلق بر رویهم به زبان فنی نوسانگر دو قطبی لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه ی موجود در محتوای گیتی، کیهان یا جهان دو نقش یا وظیفه اصلی و عمده را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر کلیه موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی و پدیده ها و امورات و ساختار ها و فرم ها و شکل ها و دیگری سوق دادن محتوا لحظه به لحظه، بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و وقوع مهبانگ بعدی و پس از وقوع مهبانگ های بعدی و بعدی تا رسیدن و یا باز گشتن به همان حالت آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی یا بطور کلی آفرینش اولی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین یا به عبارتی دیگر هم نظام احسن و اشرف آفرینش معروف در معارف دینی. یک نکته مهم در این زمینه اینست که این گیتی یا کیهان و یا این جهان تنها و منزوی نمیباشد بلکه یکی از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی، مساوی، موازی و بیشمار است که هرکدام از آنها یک قطره واحد و ناچیز اند از وجود و ماهیت و ذات بیکران و بینهایت پروردگار یا آفریدگار کائنات. اثبات موجود بودن یا وجود داشتن جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار به روش علوم طبیعی و تجربی محال و غیر ممکن می باشد بلکه فقط از طریق تقسیم بی نهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت کلمه ای، مفهومی و ایده ای در زبان و خط انسان ) به کمک قوای تفهمی و ادراکی فهم و عقل سالم با ابزار های فکر و خیال و تصور روشن به واحدهای مطلقا مساوی و بیشمار به روش هندسی. ضمنن انسان امروز و آینده باید بتواند بین خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، از یکطرف و خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، از طرف دیگر فرق و تمیز قائل شود. از امروز به بعد و بسوی آینده میتوان خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی نامید و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، امتی، ملیتی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، نبوتی، امامتی، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، کلامی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی نامید. باخدائی دینی و بیخدائی آتئیستی فقط در پیشوند های متناقض و متضاد《با و بی》از لحاظ معنا معکوس هم می باشند و الا هردو، دو کلمه ی ترکیبی تهی یا خالی از معنا و محتوا بیش نبوده و نمی باشند. خدای حقیقی و واقعی محیط و محتوای هرکدام از جهان ها را از ابعاد فراوان و بیکران خویش و هرکدام را در بطن خود آفریده و نه از نیستی یا عدم و نه در خارج یا بیرون از خود. یک نکته ی مهم دیگر اینست که شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که خدای حقیقی و واقعی در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار، دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هر کدام در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقعطی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان ( محتوای هرکدام از آنها بطور مطلق یکسان و برابر ) بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) و نه از طُرُق یا راه ها و نه به روش های دیگری از قبیل تناسخ و حلول یا گردش روان ؛ قبض یا جدایی روح و یا پریدن جان شیرین حضرت آقا سرور دنیا از بینی یا دماغ مبارک و مو دارش. و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا به بیانی دیگر هرکدام دقیقن به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها. هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست در طول این سفر و در طی ظهورات یا پیدایشات متوالی خود همیشه پنج تا روحی روانی خواهند بود با بذر قابل رشد مادی و دو تا مادی روانی با بذر قابل رشد روحی. در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، شاید در این باره یادی از پیشینیان بی جا نباشد:
به قول حکیم عمر خیام حدود هزار سال پیش از ما:
در دایره ای که آمدن و رفتن ماست/
او را نه بدایت و نه نهایت پیداست/
به قول من یکی از ما حدود هزار سال پس خیام و رازی ( محمد زکریا ) :
ز جمله آمدگان و رفتگان و باز آمدگان بر روی این راه دایره وار و بسی دور و دراز/ باز آمده ای کو تاکنون کین چنین ساده و روشن و باز به خیام گفته بوده باشد راز/؟
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/؟!!!
واژه ی یونانی با حروف لاتین به شکل های cosmos و
Kosmos احتمالا شاید از چند کلمه ی فارسی به شکل زیر ساخته شده بوده باشد : co , Ko با تلفظ کو مخفف که او ؛ s با تلفظ ز مخفف از ؛ mo با تلفظ مو به معنای من و s اس مخفف است. او از من است و یا بر عکس : هستی من ز هستی اوست. و zeus خدای خدایان یونان با تلفظ زئوس از سه کلمه ی فارسی ساخته شده : زِ او س یعنی همه چیز از اوست.
گفتم :
این افکار و خیالات و تصور ات ناروشن درین سر و دل محدود و بی قرار من هرگز آرام نگیرند/
بگفتا :
تا خود را در فکر و خیال و تصور روشن در سر و دل بی کران پروردگارت به روشنی آفتاب نبینند/.

Space exploration has expanded our understanding of the universe and our place within it.
جهان/گیتی/عالم: ( تمام فضا، زمان، ماده و انرژی موجود، شامل همه کهکشان ها، ستارگان و سیارات ) اسم.
The universe is vast and constantly expanding.
کیهان: ( همان جهان و هستی ) اسم
The mysteries of the Universe are very complex
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم uni
📌 این پیشوند، معادل "one" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "one" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 unicorn: horse with ‘one’ horn
🔘 universe: creation as ‘one’ totality
🔘 university: ‘one’ place for academic learning
🔘 unicycle: vehicle with ‘one’ wheel
🔘 uniform: outfit giving ‘one’ look
🔘 unified: made into ‘one’
🔘 unison: making ‘one’ sound
🔘 union: joining parts into ‘one’
🔘 United States: states as ‘one’ nation
🔘 E Pluribus Unum: ‘one’ from many
🔘 unique: only ‘one’ of its kind
🔘 unit: ‘one’ part of a whole

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم vers
📌 این ریشه، معادل "turned" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "turned" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 averse: turned away or opposed
🔘 converse: thoroughly turned in opposite directions
🔘 irreversible: not able to be turned back
🔘 reverse: turned back or opposite
🔘 obverse: turned toward or facing front
🔘 universe: everything turned into one whole
🔘 adversary: one turned against you
🔘 versus: turned against or opposing
🔘 anniversary: a year turned or completed
🔘 conversation: words turned with another while speaking
🔘 verse: a turn of poetry or writing
🔘 divorce: turned apart from a spouse
🔘 diverse: turned apart or different
🔘 version: a specific turning or form of something

گیتی؛
�Univers� ( گیتی ) با �World� ( جهان ) یکی نیست!!!!
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: گیتی

⚫ نگارش به خط لاتین: Giti

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

جهان، کیهان
مثال: Scientists study the origins of the universe.
دانشمندان منشأ جهان را مطالعه می کنند.
کائنات
کیهان =>cosmos
جهان، دنیا، عالم، گیتی،
روانشناسی: جامعه
universe: جهان
اَشَه. ( نظام هستی در اوستا ( هوشتا ) . عرش
seismic changes تغییر بنیادین، تغییراتی که شبیه به زلزله باشند مثل وقتی که یک مربی ترکیب بازیکنان تیمش را کامل عوص میکند و میگن زلزله در ترکیب تیم رخ داده.
دنیا، جهان
تک ساحتی
Universe =World
کلمه universe از دو بخش uni به معنای تک، یگانه و verse به معنای هستی، عالم، کیهان، گیتی است
تمام واژه های معادل تنها بخش دوم کلمه را میرساند بنابراین برای این واژه هیچ معادلی در زبان ما وجود ندارد. من کلمات زیر را پیشنهاد میکنم
...
[مشاهده متن کامل]

تکیهان، تکستی، یگیتی
و برای کلمه multiverse هم کلمات پُرکیهان، پُرهستی، پُرگیتی را پیشنهاد میکنم

Sphere = سِپِهر
Galaxy = کهشکان.
Existence = هستی
گیتی = universe
جهان = world
کیهان = cosmos
کلی ( در مقابل جزیی )
امر عام ( در مقابل خاص )
The whole of space and everything in it, including the planets and stars.
World
کیهان . . . مجموعه عظیم متشکل از سیارات ستارگان کهکشانها و منظومه ها. . . .
هستی، دنیا، کیهان، جهان
جامع
[در علم آمار و ریاضیات]جامعه آماری، جامعه نمونه، جامعه نمونه گیری شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس