universalize


معنی: عام کردن، جهانی کردن، جامعیت بخشیدن به
معانی دیگر: جهان روا کردن، جهان گیر کردن، گیتی گستر کردن، عالمگیر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: universalizes, universalizing, universalized
مشتقات: universalization (n.)
• : تعریف: to make universal.

جمله های نمونه

1. Observe what is best and to strive to universalize these qualities.
[ترجمه گوگل]آنچه که بهترین است را مشاهده کنید و برای جهانی کردن این ویژگی ها تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که چه چیزی بهتر است و برای حفظ این کیفیات تلاش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This author's stories universalize old themes.
[ترجمه گوگل]داستان های این نویسنده مضامین قدیمی را جهانی می کند
[ترجمه ترگمان]این نویسنده داستان های قدیمی را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a necessity to universalize elementary education.
[ترجمه گوگل]یک ضرورت جهانی شدن آموزش ابتدایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به آموزش ابتدایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Meanwhile, they should universalize traditional Wushu through a variety of effective approaches and methods, to inherit and develop it.
[ترجمه گوگل]در همین حال، آنها باید ووشوی سنتی را از طریق انواع رویکردها و روش‌های مؤثر جهانی کنند تا آن را به ارث ببرند و توسعه دهند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، آن ها باید Wushu سنتی را از طریق روش های مختلف و روش های موثر، برای به ارث بردن و توسعه آن، از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, we will universalize and consolidate nine-year compulsory education.
[ترجمه گوگل]اول، ما آموزش 9 ساله اجباری را جهانی و تجمیع خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ما می خواهیم تحصیلات اجباری ۹ ساله را تقویت و تثبیت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a means of literary creation, symbolism is used in O"Neill"s plays not only to universalize the theme, but also to enrich and deepen the meaning of his plays.
[ترجمه گوگل]به عنوان ابزاری برای خلق ادبی، نمادگرایی در نمایشنامه های اونیل نه تنها برای جهانی کردن مضمون، بلکه برای غنی سازی و تعمیق معنای نمایشنامه های او به کار می رود
[ترجمه ترگمان]به عنوان وسیله ای برای ایجاد ادبی، از نمادگرایی در نمایش های \"اونیل\" استفاده می شود و نه تنها موضوع را تشریح می کند بلکه به غنی سازی و عمیق تر کردن معنای نمایشنامه های خود می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the Internet becomes more and more commercialized, it is to universalize access - after all, the more people online, the more potential customers there are.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اینترنت بیشتر و بیشتر تجاری می شود، به منظور جهانی کردن دسترسی است - بالاخره هر چه تعداد افراد آنلاین بیشتر باشد، مشتریان بالقوه بیشتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اینترنت بیشتر و بیشتر تجاری می شود، دستیابی به دسترسی آسان است - به هر حال، هرچه افراد بیشتری آنلاین باشند، مشتریان بالقوه بیشتری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the Internet becomes more and more commercialized, it is in the interest of business to universalize access - after all, the more people online, the more potential customers there are.
[ترجمه گوگل]همانطور که اینترنت بیشتر و بیشتر تجاری می شود، به نفع کسب و کار است که دسترسی را فراگیر کند - بالاخره هر چه تعداد افراد آنلاین بیشتر باشد، مشتریان بالقوه بیشتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اینترنت بیشتر و بیشتر تجاری می شود، به نفع کسب وکار برای دسترسی مجدد است - به هر حال، هرچه افراد بیشتری آنلاین باشند، مشتریان بالقوه بیشتری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The purposes are to make the design and manufacture of cables bridge frames standardize and partly universalize.
[ترجمه گوگل]هدف این است که طراحی و ساخت قاب های پل کابلی استاندارد و تا حدی جهانی شود
[ترجمه ترگمان]هدف این است که طراحی و ساخت قالب های پل کابل ها، استاندارد سازی و تا حدودی universalize انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عام کردن (فعل)
universalize

جهانی کردن (فعل)
universalize

جامعیت بخشیدن به (فعل)
universalize

انگلیسی به انگلیسی

• make universal; generalize (such as an idea, theory or proposition to apply to all people or situationsl (also universalise)

پیشنهاد کاربران

بپرس