1. Chian is the many unitive nation country, the Korea nationality is a member of the Chinese nation .
[ترجمه گوگل]چیان کشور ملت متحد بسیاری است، ملیت کره یکی از اعضای ملت چین است
[ترجمه ترگمان]Chian کشوری است که در کشور چین قرار دارد و ملیت کره، عضوی از ملت چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their feeling interacts to form a unitive integer.
[ترجمه گوگل]احساس آنها در تعامل است تا یک عدد صحیح واحد را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]احساس آن ها در تعامل با تشکیل یک عدد صحیح unitive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. One-Stop Service Unitive standard, Fast response.
[ترجمه گوگل]استاندارد واحد خدمات یک مرحله ای، پاسخ سریع
[ترجمه ترگمان]یک - توقف استاندارد خدمات، پاسخ سریع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ayo Olaniyan is a certified Unitive Life Coach.
[ترجمه گوگل]Ayo Olaniyan یک مربی معتبر Unitive Life است
[ترجمه ترگمان]Ayo Olaniyan مربی جدید زندگی Unitive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The feasibility of constructing unitive plain reservoirs water supply system between cities and countries was analyzed from water sources, financing, operation and management.
[ترجمه گوگل]امکان سنجی احداث سیستم آبرسانی مخازن دشت واحد بین شهرها و کشورها از طریق منابع آب، تامین مالی، بهره برداری و مدیریت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی ساخت سیستم تامین آب مخازن ساده unitive بین شهرها و کشورها از منابع آب، تامین مالی، عملیات و مدیریت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Because we do not have the unitive criterion of affirmance, measurement, register and report on stock option, different enterprises use the different methods.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ما معیار واحد تایید، اندازه گیری، ثبت و گزارش اختیار سهام را نداریم، شرکت های مختلف از روش های متفاوتی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ما معیار unitive of، اندازه گیری، رجیستر و گزارش را در مورد گزینه های موجود نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A unitive criterion about the field work condition of the method has not been established until now.
[ترجمه گوگل]یک معیار واحد در مورد شرایط کار میدانی روش تا کنون ایجاد نشده است
[ترجمه ترگمان]یک معیار unitive در مورد شرایط کار می دانی این روش تا کنون ایجاد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because we don t have the unitive criterion of affirmance, measurement, register and report on stock option, different enterprises use the different methods.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ما معیار واحد تایید، اندازه گیری، ثبت و گزارش اختیار سهام را نداریم، شرکت های مختلف از روش های متفاوتی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ما معیار unitive of، اندازه گیری، رجیستر و گزارش را در مورد گزینه های موجود نداریم، شرکت های مختلف از روش های مختلف استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The development of Image Technology requires a unitive colour standard among the different media.
[ترجمه گوگل]توسعه فناوری تصویر نیازمند یک استاندارد رنگ واحد در میان رسانه های مختلف است
[ترجمه ترگمان]توسعه فن آوری تصویر نیازمند یک استاندارد رنگ unitive در میان رسانه های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unitive placement managing measure of die, ensure the neatness of die appearance and exact quality.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مدیریت قرار دادن واحد قالب، از تمیزی ظاهر قالب و کیفیت دقیق اطمینان حاصل می کند
[ترجمه ترگمان]تعیین میزان تعیین میزان مرگ، اطمینان از پاکیزگی در ظاهر و کیفیت دقیق آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. God's unitive purpose of love.
12. The more important factors are to identify with the country of the unitive political-cultural space and great unification.
[ترجمه گوگل]عوامل مهمتر همذات پنداری با کشور فضای واحد سیاسی-فرهنگی و اتحاد بزرگ است
[ترجمه ترگمان]عوامل مهم تری، شناسایی این کشور از فضای فرهنگی - فرهنگی و وحدت بزرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Science, technology and value influence each other and are the unitive exist based on the practice.
[ترجمه گوگل]علم، فناوری و ارزش بر همدیگر تأثیر میگذارند و بر اساس عمل واحد هستند
[ترجمه ترگمان]علم، فن آوری و ارزش بر یکدیگر تاثیر می گذارند و unitive براساس این عمل وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید