unitedly


متفقا، متحدا، باتفاق، باهم

جمله های نمونه

1. System complete machine is unitedly controlled by photo, electricity and gas.
[ترجمه گوگل]دستگاه کامل سیستم به طور متحد توسط عکس، برق و گاز کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]دستگاه کامل سیستم توسط فوتو، برق و گاز کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The theorem creates conditions for unitedly treating the design of straight and curvedprestressed girder bridges by computer.
[ترجمه گوگل]این قضیه شرایطی را ایجاد می‌کند تا طراحی پل‌های تیرهای مستقیم و منحنی پیش تنیده به‌وسیله کامپیوتر را به‌طور متحد انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]قضیه شرایطی را برای unitedly با طراحی پل های صاف و curvedprestressed توسط کامپیوتر ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They work unitedly for the development of villages by effectively implementing the existing laws, government welfare schemes and doing advocacy on various relevant issues.
[ترجمه گوگل]آنها با اجرای مؤثر قوانین موجود، طرح‌های رفاهی دولتی و وکالت در مورد موضوعات مختلف مرتبط، متحدانه برای توسعه روستاها تلاش می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای توسعه روستاها با اجرای موثر قوانین موجود، برنامه های رفاهی دولتی و انجام مدافعه در زمینه های مختلف کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The three generations have unitedly taken part in art performance that were organized by the neighborhood and community many times, and have received good comments on their performances.
[ترجمه گوگل]سه نسل در اجراهای هنری که بارها از سوی محله و جامعه برگزار می شد، یکپارچه شرکت کردند و نظرات خوبی در مورد اجراهای خود دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]این سه نسل در عملکرد هنری شرکت کرده اند که بارها توسط محله و جامعه سازماندهی شده است و نظرات خوبی در مورد عملکرد آن ها به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Several models should be used unitedly and be made up flexibly.
[ترجمه گوگل]چندین مدل باید به طور متحد مورد استفاده قرار گیرند و به صورت انعطاف پذیر ساخته شوند
[ترجمه ترگمان]چندین مدل باید مورد استفاده قرار گیرند و انعطاف پذیر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. System of complete machine is unitedly controlled by photo, electricity and gas.
[ترجمه گوگل]سیستم ماشین کامل به طور متحد توسط عکس، برق و گاز کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم ماشین کامل توسط فوتو، برق و گاز کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The second is the dialectical logic diversely and unitedly determined by the unity of subjectivity and objectivity.
[ترجمه گوگل]دوم منطق دیالکتیکی است که با وحدت ذهنیت و عینیت به طور متنوع و متحد تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]دوم، منطق دیالکتیکی diversely و unitedly است که توسط وحدت ذهنیت و عینیت تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ten volunteers hit embellish unitedly for an exceptional test.
[ترجمه گوگل]10 داوطلب برای یک آزمون استثنایی به طور متحد به زیبایی ضربه زدند
[ترجمه ترگمان]ده داوطلب به unitedly embellish برای یک آزمایش استثنایی دست زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An elastoplasticity damage constitutive model (EPDI model) was developed to unitedly characterize monotonic and cyclic behavior of interface between structure and coarse grained soil.
[ترجمه گوگل]یک مدل ساختاری آسیب الاستوپلاستی (مدل EPDI) برای مشخص کردن رفتار یکنواخت و چرخه‌ای رابط بین ساختار و خاک دانه درشت ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]مدل ساختاری آسیب elastoplasticity (مدل EPDI)برای مشخص کردن طبقه بندی یکنواخت و چرخه ای رابط بین ساختار و خاک ریزدانه، توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The entire audience competes, the team manifests the tenacious fighting spirit, between the member had not complained mutually, but even more unitedly strengthens the attack, this is very important.
[ترجمه گوگل]تمام تماشاگران به رقابت می پردازند، تیم روحیه مبارزه سرسخت خود را نشان می دهد، بین عضوی که متقابلاً شکایت نکرده بود، اما حتی بیشتر متحد حمله را تقویت می کند، این بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]تمام حضار رقابت می کنند، تیم، روحیه مبارزه سرسخت را نشان می دهد، بین اعضا به طور دوجانبه شکایت نکرده است، اما حتی more بیشتر این حمله را تقویت می کند، این بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was necessary to carry out "big-reserve" system in China in order to coordinate mineral products reserve, petroleum reserve and mineral lands reserve unitedly.
[ترجمه گوگل]برای هماهنگ کردن ذخایر فراورده های معدنی، ذخیره نفت و ذخایر زمین های معدنی به صورت یکپارچه، لازم بود سیستم "ذخایر بزرگ" در چین انجام شود
[ترجمه ترگمان]لازم بود که سیستم \"ذخیره بزرگ\" در چین در نظر گرفته شود تا ذخایر مواد معدنی، ذخیره نفتی و ذخایر معدنی ذخایر معدنی را هماهنگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to promote Informationalization in Guizhou rural areas, it is required to unitedly plan based on the Guizhou situation, draw up categorized guidance and implement step by step.
[ترجمه گوگل]به منظور ارتقاء اطلاعات در مناطق روستایی گوئیژو، لازم است به طور متحد بر اساس وضعیت گوئیژو برنامه ریزی شود، راهنمایی های طبقه بندی شده تهیه و گام به گام اجرا شود
[ترجمه ترگمان]به منظور ارتقا Informationalization در مناطق روستایی Guizhou، لازم است که طرح unitedly براساس وضعیت Guizhou، راهنمایی طبقه بندی شده و گام به مرحله اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All who rejoice in Salvation are called to the marriage of the Lamb, not merely as spectators, but unitedly they form the bride of the Lamb.
[ترجمه گوگل]همه کسانی که در رستگاری شادی می کنند به ازدواج بره فراخوانده می شوند، نه صرفاً به عنوان تماشاگر، بلکه متحدانه عروس بره را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]همه کسانی که از رستگاری به وجد می آیند، از ازدواج بره، نه صرفا به عنوان تماشاچی، دعوت می شوند، بلکه در واقع عروس of را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The invention integrates multiple functions into the central processing unit, unitedly operates through the operation panel, and is convenient for both centralized control and use.
[ترجمه گوگل]این اختراع چندین عملکرد را در واحد پردازش مرکزی ادغام می کند، به طور متحد از طریق پانل عملیات عمل می کند، و برای کنترل متمرکز و استفاده راحت است
[ترجمه ترگمان]اختراع چندین تابع را در واحد پردازش مرکزی ادغام می کند، unitedly از طریق پانل عملکرد عمل می کند، و هم برای کنترل متمرکز و هم برای استفاده مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a united manner, harmoniously, cohesively

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : unite / unitize
✅️ اسم ( noun ) : unit / unity / unitization
✅️ صفت ( adjective ) : unitary / united / unitive
✅️ قید ( adverb ) : unitedly / unitarily

بپرس