uniquely

جمله های نمونه

1. the desert is a uniquely fragile environment
صحرا پرگیری است که فوق العاده آسیب پذیر است.

2. The UK, uniquely, has not had to face the problem of mass unemployment.
[ترجمه گوگل]بریتانیا، منحصراً، مجبور نبوده با مشکل بیکاری انبوه روبرو شود
[ترجمه ترگمان]بریتانیا، به طور منحصر بفرد، مجبور نیست با مشکل بیکاری جمعی مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her past experience made her uniquely suited to lead the campaign.
[ترجمه گوگل]تجربه گذشته او او را به طور منحصر به فردی برای رهبری کمپین مناسب ساخت
[ترجمه ترگمان]تجربه گذشته او باعث شد که او به طور منحصر به فرد برای رهبری کمپین مناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each computer is uniquely specified by its serial number.
[ترجمه گوگل]هر کامپیوتر به طور منحصر به فرد با شماره سریال آن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]هر کامپیوتر به طور منحصر به فرد توسط شماره سریال مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Satellites are uniquely suited to provide this information.
[ترجمه گوگل]ماهواره ها به طور منحصر به فردی برای ارائه این اطلاعات مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]ماهواره ها به طور منحصر به فرد برای ارائه این اطلاعات مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He devised a way of coding every statement uniquely.
[ترجمه گوگل]او راهی ابداع کرد که هر عبارت را به طور منحصر به فرد کدگذاری کند
[ترجمه ترگمان]او هر بیانیه ای را به طور منحصر به فرد برای کد گذاری ابداع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Uniquely among the great world religions, Buddhism is rooted only in the universal experience of suffering known to all human beings.
[ترجمه گوگل]بودیسم در میان ادیان بزرگ جهانی، منحصراً در تجربه جهانی رنج که برای همه انسان ها شناخته شده است، ریشه دارد
[ترجمه ترگمان]مذهب بودا در میان مذاهب بزرگ جهان، تنها در تجربه جهانی رنج بردن از همه انسان ها ریشه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company is uniquely positioned to compete in foreign markets.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای موقعیت منحصر به فردی برای رقابت در بازارهای خارجی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به طور منحصر به فرد برای رقابت در بازارهای خارجی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We may describe uniquely any point in a plane by an ordered pair of numbers, called coordinates.
[ترجمه گوگل]ما ممکن است هر نقطه در یک صفحه را به طور منحصر به فرد با یک جفت اعداد مرتب شده به نام مختصات توصیف کنیم
[ترجمه ترگمان]می توانیم هر نقطه را در یک صفحه توسط یک جفت سفارشی از اعداد، که مختصات نامیده می شوند، توصیف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was a uniquely gifted teacher.
[ترجمه گوگل]او معلمی با استعداد منحصر به فرد بود
[ترجمه ترگمان]او یک معلم منحصر به فرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is uniquely suited to the job.
[ترجمه گوگل]او به طور منحصر به فردی برای این کار مناسب است
[ترجمه ترگمان]او به طور منحصر به فرد برای این کار مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its outlook will remain uniquely short-term, pragmatic, suspicious of grandiose institutional change.
[ترجمه گوگل]چشم انداز آن به طور منحصر به فرد کوتاه مدت، عمل گرایانه، مشکوک به تغییرات بزرگ نهادی باقی خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]چشم انداز آن به طور منحصر بفرد کوتاه مدت، عملگرا، مشکوک به تغییر سازمانی grandiose باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It still holds true that man is most uniquely human when he turns obstacles into opportunities. Eric Hoffer
[ترجمه گوگل]هنوز هم صادق است که انسان زمانی منحصر به فرد است که موانع را به فرصت تبدیل کند اریک هوفر
[ترجمه ترگمان]هنوز هم صادق است که انسان در زمان تبدیل موانع به فرصت ها به طور منحصر به فرد بشر است اریک Hoffer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus the company is uniquely placed to sum up current interest in alternative fuels for diesel and petrol engines.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این شرکت به طور منحصر به فردی برای جمع‌بندی علاقه فعلی به سوخت‌های جایگزین برای موتورهای دیزلی و بنزینی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکت به طور منحصر به فرد برای جمع بندی بهره فعلی به سوخت های جایگزین برای موتورهای بنزینی و بنزینی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور یکتا
[ریاضیات] منحصرا، به طور یگانه، به صورت یکتا

انگلیسی به انگلیسی

• in a unique manner; singularly; exceptionally

پیشنهاد کاربران

منحصرا. فقط. تنها
مثال:
a uniquely social animal
یک حیوان منحصرا اجتماعی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : uniqueness
صفت ( adjective ) : unique
قید ( adverb ) : uniquely
تکینه
1 - منحصرا2 - بطور انحصاری
منحصر به فرد
منفرد
1. the desert is a uniquely fragile environment.
کویر یک محیط منحصر به فرد شکننده است.
2. There are some very interesting period features, including some uniquely ornate detailing.
برخی از ویژگی های دوره بسیار جالب وجود دارد ، از جمله جزئیات منحصر به فرد تزئین شده.
...
[مشاهده متن کامل]

3. As well as being used individually, oils can be used in blends to create uniquely fragranced candles.
علاوه بر اینکه به صورت جداگانه استفاده می شود ، می توان از روغن ها در مخلوط ها برای ایجاد شمع های معطر منحصر به فرد استفاده کرد.
Uniquely= به طور منحصر به فرد، منحصر به فرد

منحصرا"
به طرز بی مانندی، به طرز منحصربه فردی، به طرز بی نظیری
بطور منحصر به فرد
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
in a way that is different from anything or anyone else
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
being the only one
...
[مشاهده متن کامل]

being without a like or equal
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
in a way that is different from any similar thing or person

بپرس