unionize

/ˈjuːnjəˌnaɪz//ˈjuːnjəˌnaɪz/

در اتحادیه متشکل کردن، به شکل اتحادیه درآوردن، متحد کردن بشکل اتحادیه در اوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unionizes, unionizing, unionized
• : تعریف: to cause to form into or join with a union.
مشابه: organize
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: unionization (n.)
• : تعریف: to form or join a union.

جمله های نمونه

1. They have trade - unionized most of the workers.
[ترجمه گوگل]آنها اکثر کارگران را سندیکایی کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیشتر کارگران را اتحادیه های کارگری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They're about to launch a campaign to unionize workers at all major discount supermarkets in the area.
[ترجمه گوگل]آنها در شرف راه اندازی کمپینی برای اتحاد کارگران در تمام سوپرمارکت های تخفیف دار عمده در منطقه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا کمپینی را برای unionize کارگر در تمامی فروشگاه های بزرگ تخفیف در منطقه آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is hard to unionize shop assistants.
[ترجمه گوگل]تشکیل اتحادیه فروشندگان کار سختی است
[ترجمه ترگمان]این کار برای شاگردها سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 199 unionized Safeway employees struck for nine days before reaching a contract settlement.
[ترجمه گوگل]در سال 199، کارکنان Safeway به مدت 9 روز اعتصاب کردند تا به توافق برسند
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ کارمند اتحادیه اروپا ۹ روز قبل از رسیدن به توافق قراردادی اعتصاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Within a year of this change virtually every unionized contractor had established spin-off companies.
[ترجمه گوگل]در عرض یک سال پس از این تغییر، تقریباً هر پیمانکار اتحادیه‌ای، شرکت‌های اسپین‌آف تأسیس کردند
[ترجمه ترگمان]در طول یک سال از این تغییر، عملا هر پیمان کار اتحادیه شرکت های تولیدی را راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One mole of an un-ionized solute dissolved in 1 kilogram of water lowers the freezing point 86-
[ترجمه گوگل]یک مول از یک املاح غیریونیزه حل شده در 1 کیلوگرم آب نقطه انجماد را کاهش می دهد 86-
[ترجمه ترگمان]یک مول از مواد حل شده در ۱ کیلوگرم آب حل شده در یک کیلوگرم آب، نقطه انجماد ۸۶ را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fifty years ago, governments were not unionized.
[ترجمه گوگل]پنجاه سال پیش، دولت ها اتحادیه ای نداشتند
[ترجمه ترگمان]پنجاه سال پیش، دولت اتحادیه ناراضی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He said that unionized or civil-service workers have protection about what can go in their files.
[ترجمه گوگل]او گفت که کارگران سندیکایی یا خدمات ملکی در مورد آنچه در پرونده آنها وجود دارد محافظت می کنند
[ترجمه ترگمان]وی گفت که اتحادیه کارگران و یا کارکنان خدمات شهری در مورد آنچه که می توانند در پرونده های خود انجام دهند، حفاظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Traditionally, particularly if a company was unionized, workers have been restricted in the number of jobs they could perform.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، به ویژه اگر یک شرکت عضو اتحادیه باشد، کارگران در تعداد مشاغلی که می توانند انجام دهند محدود شده اند
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، به خصوص اگر یک شرکت اتحادیه بود، کارگران در تعداد مشاغلی که می توانستند انجام دهند محدود شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They trade - unionized the new factory.
[ترجمه گوگل]آنها کارخانه جدید را کارگری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اتحادیه جدید را تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the private sector, only 15 percent is unionized.
[ترجمه گوگل]در بخش خصوصی، تنها 15 درصد عضو اتحادیه هستند
[ترجمه ترگمان]در بخش خصوصی، تنها ۱۵ درصد اتحادیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of their work force is unionized, as is the shipping industry, which is in Oakland and not San Francisco.
[ترجمه گوگل]بیشتر نیروی کار آنها اتحادیه است، همانطور که صنعت حمل و نقل در اوکلند است و نه سانفرانسیسکو
[ترجمه ترگمان]بیشتر نیروی کار آن ها اتحادیه است، همان طور که صنعت حمل و نقل، که در اوکلند و نه سان فرانسیسکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To unionize migrant workers is an important measure to implement the Party"s principle of "Relying on working class wholeheartedly" and also a need for building a harmonious society.
[ترجمه گوگل]اتحاد کارگران مهاجر اقدام مهمی برای اجرای اصل حزب مبنی بر «تکیه صمیمانه بر طبقه کارگر» و همچنین نیاز به ساختن یک جامعه هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]برای unionize کارگران مهاجر یک معیار مهم برای اجرای اصل \"اتکای به طبقه کارگر\" و نیز نیاز به ایجاد یک جامعه هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The unionize control of position and force can be realized by impedance control, which is one of main compliant force control theory.
[ترجمه گوگل]کنترل یکپارچه موقعیت و نیرو را می توان با کنترل امپدانس، که یکی از اصلی ترین تئوری کنترل نیرو منطبق بر آن است، تحقق بخشید
[ترجمه ترگمان]کنترل unionize موقعیت و نیرو را می توان با کنترل امپدانس تشخیص داد، که یکی از تیوری کنترل نیروی سازگاری اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• form a union; organize into a labor union (also unionise)
when a group of workers unionize or are unionized, they join or form a trade union in their place of work.

پیشنهاد کاربران

بپرس