1. he unintentionally left the door open
او سهوا در را باز گذاشت.
2. Since you unintentionally I should let it go.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شما ناخواسته باید آن را رها کنم
[ترجمه ترگمان] از اونجایی که ناخواسته من باید بیخیالش بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I brushed up against him unintentionally.
4. They had unintentionally provided wrong information.
[ترجمه گوگل]ناخواسته اطلاعات اشتباهی ارائه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون قصد اطلاعات اشتباهی را ارائه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Worse still, they unintentionally fostered negative, adverse meanings that equated Tesseract with a profit motive that people did not trust.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، آنها به طور ناخواسته معانی منفی و نامطلوب را پرورش دادند که Tesseract را با انگیزه سودجویی که مردم به آن اعتماد نداشتند یکسان دانستند
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن، آن ها بدون قصد، معانی منفی و مخالفی را پرورش دادند که tesseract را با یک انگیزه سود که مردم به آن اعتماد نداشتند، معادل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She unintentionally communicated her anxiety to her son.
[ترجمه گوگل]او ناخواسته نگرانی خود را به پسرش منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]بی آن که میل داشته باشد، اضطرابش را به پسرش معطوف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Increasingly and unintentionally, the papacy assumed the odium of tax gatherer on behalf of the king.
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده و ناخواسته، پاپ از طرف پادشاه، وظیفه جمع آوری مالیات را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]به طور روزافزون و غیر عمد، دستگاه پاپ odium مامور وصول مالیات را به نمایندگی از پادشاه به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Perhaps both leaders have unintentionally advanced the best reasons for passage of Prop. 19
[ترجمه گوگل]شاید هر دو رهبر ناخواسته بهترین دلایل را برای تصویب پروپوزال 19 مطرح کرده باشند
[ترجمه ترگمان]شاید هر دوی این رهبران به عمد بهترین دلایل تصویب of را ارائه کرده اند ۱۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When parents feel repeatedly rejected, they can unintentionally begin looking elsewhere for their satisfaction.
[ترجمه گوگل]وقتی والدین احساس می کنند که مکررا طرد شده اند، می توانند ناخواسته شروع به جستجوی جای دیگری برای رضایت خود کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که والدین به طور مکرر رد می شوند، آن ها می توانند به طور غیر عمدی به جای دیگری برای رضایت خود جستجو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An estimated one million people worldwide are unintentionally poisoned by pesticides every year.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که سالانه یک میلیون نفر در سراسر جهان به طور ناخواسته توسط آفت کش ها مسموم می شوند
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که یک میلیون نفر در سراسر جهان به طور غیر عمد توسط آفت کش ها مسموم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The changes during the Nixon administration unintentionally paved the way for the uneven rise of globalisation.
[ترجمه گوگل]تغییرات در دوران دولت نیکسون به طور ناخواسته راه را برای ظهور نابرابر جهانی شدن هموار کرد
[ترجمه ترگمان]تغییرات در دوران حکومت نیکسون به طور غیر عمد راه را برای افزایش نامنظم جهانی شدن هموار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Many people were killed; four white spectators were unintentionally killed by stray bullets.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم کشته شدند چهار تماشاگر سفیدپوست به طور غیرعمد با گلوله های سرگردان کشته شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم کشته شدند؛ چهار تماشاچی سفید به طور غیر عمد توسط گلوله های سرگردان کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They unintentionally use design to defer the period of change instead of catalyzing it.
[ترجمه گوگل]آنها ناخواسته از طراحی برای به تعویق انداختن دوره تغییر استفاده می کنند تا آن را کاتالیز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور غیر عمد از طراحی برای به تعویق انداختن دوره تغییر به جای تسریع آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Elena unintentionally put her daughter in a caretaking role toward her that was all too familiar.
[ترجمه گوگل]النا ناخواسته دخترش را در نقش مراقبت از او قرار داد که خیلی آشنا بود
[ترجمه ترگمان]الینا ناخواسته دخترش را در نقش caretaking به سوی او قرار داد که همه چیز برایش آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید