unintended


معنی: غیر عمدی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not planned or aimed for; inadvertent.
مشابه: accidental, inadvertent

- Your actions could have unintended consequences, so you should consider carefully.
[ترجمه گوگل] اقدامات شما می تواند عواقب ناخواسته ای داشته باشد، بنابراین باید با دقت در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان] اقدامات شما ممکن است عواقب ناخواسته داشته باشد، پس باید با دقت در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- An unintended result of his losing so much weight was that he had to pay for all new clothes.
[ترجمه گوگل] نتیجه ناخواسته کاهش وزن او این بود که مجبور شد هزینه تمام لباس های جدید را بپردازد
[ترجمه ترگمان] یک نتیجه ناخواسته از دست دادن وزن او این بود که مجبور بود همه لباس های جدید را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Well-intentioned development projects can have unintended negative effects on population control.
[ترجمه گوگل]پروژه های توسعه ای با نیت خوب می توانند اثرات منفی ناخواسته ای بر کنترل جمعیت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]پروژه های توسعه خوش نیت می توانند اثرات منفی ناخواسته بر کنترل جمعیت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In law you are considered responsible for the unintended consequences of your actions.
[ترجمه گوگل]در قانون شما مسئول عواقب ناخواسته اعمال خود تلقی می شوید
[ترجمه ترگمان]در قانون شما مسئول عواقب ناخواسته اقدامات خود هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But an unintended side benefit was a gain in air quality.
[ترجمه گوگل]اما یک مزیت جانبی ناخواسته، افزایش کیفیت هوا بود
[ترجمه ترگمان]اما سود جانبی ناخواسته افزایش کیفیت هوا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Inevitably, unintended pregnancies were more prevalent among the same groups.
[ترجمه گوگل]به ناچار، حاملگی های ناخواسته در بین همان گروه ها بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]به طور اجتناب ناپذیری، بارداری ناخواسته در میان گروه های مشابه رایج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mrs Layton described the unintended consequences of a small incident in her Bethnal Green childhood.
[ترجمه گوگل]خانم لیتون عواقب ناخواسته یک حادثه کوچک را در دوران کودکی خود در بتنال گرین توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]خانم لیتون نتایج ناخواسته یک حادثه کوچک در کودکی Bethnal گرین را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mixed messages, in turn, produce unintended, counter-productive consequences that create the incompetence.
[ترجمه گوگل]پیام های مختلط، به نوبه خود، پیامدهای ناخواسته و معکوس تولید می کنند که بی کفایتی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]پیام های ترکیبی به نوبه خود عواقب ناخواسته و counter را تولید می کنند که عدم صلاحیت را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even scientific innovations with benign intentions had unintended consequences.
[ترجمه گوگل]حتی نوآوری های علمی با نیات خیرخواهانه عواقب ناخواسته ای داشت
[ترجمه ترگمان]حتی نوآوری های علمی با مقاصد خوب عواقب ناخواسته داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the subtler, and perhaps unintended, point of her observation is also the converse.
[ترجمه گوگل]اما نکته ظریف‌تر و شاید ناخواسته‌تر مشاهده او نیز برعکس است
[ترجمه ترگمان]اما دقیق تر، و شاید ناخواسته، نقطه مشاهدات او نیز مکالمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cakes themselves are unintended by-products of the recipes.
[ترجمه گوگل]کیک ها خود محصولات جانبی ناخواسته دستور العمل ها هستند
[ترجمه ترگمان]خودشان کیک با محصولات of ناخواسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile its most valuable, perhaps unintended, contribution might be to aid the cause of grassroots subversion.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ارزشمندترین، شاید ناخواسته، کمک آن ممکن است کمک به علت براندازی مردمی باشد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ارزشمندترین، شاید ناخواسته، کمک می تواند به علت براندازی مردمی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A misleading impression may be unintended.
[ترجمه گوگل]یک تصور گمراه کننده ممکن است ناخواسته باشد
[ترجمه ترگمان]یک برداشت گمراه کننده ممکن است ناخواسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes, register inconsistency produces unintended pastiche and humour, in the same way that direct imitation of published styles can.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، ناهماهنگی ثبت باعث ایجاد طنز و طنز ناخواسته می شود، به همان شیوه ای که تقلید مستقیم از سبک های منتشر شده می تواند
[ترجمه ترگمان]گاهی، رجیستر، تناقض ناخودآگاه و شوخ طبعی غیر ارادی را تولید می کند، به همان صورتی که تقلید مستقیم از سبک های منتشر شده می تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now an unintended down side of repeal will be worsened air pollution.
[ترجمه گوگل]اکنون یک طرف ناخواسته لغو لغو، آلودگی هوا را بدتر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اکنون یک جنبه ناخواسته از این لغو، آلودگی هوا را بدتر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The group argues that many of the proposed reforms will have unintended consequences.
[ترجمه گوگل]این گروه استدلال می کند که بسیاری از اصلاحات پیشنهادی پیامدهای ناخواسته ای خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]این گروه استدلال می کند که بسیاری از اصلاحات پیشنهادی عواقب ناخواسته ای خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر عمدی (صفت)
unwitting, random, involuntary, inadvertent, unintentional, unintended, unpremeditated

انگلیسی به انگلیسی

• accidental, unintentional, inadvertent
if something that happens is unintended, it is not planned.

پیشنهاد کاربران

( پیامد و غیره ) ناخواسته
مثال:
an unintended slight
یک بی اعتنایی و تحقیر ناخواسته
غیر ارادی
غیرعمد
ناخواسته

بپرس