1. an uninspired speaker
سخنران کسل کننده
2. Food in the dining car was adequate, if uninspired.
[ترجمه گوگل]غذا در ماشین ناهار خوری کافی بود، اگر الهام گرفته نشده بود
[ترجمه ترگمان]غذا در ماشین ناهار خوری، کافی بود، و اگر به گرد و غبار تبدیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The script was singularly uninspired.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه به طور منحصر به فردی بدون الهام بود
[ترجمه ترگمان]متن این متن به طور عجیبی گرد و غبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The uninspired prophet cut a rather lonely and ultimately inconsequential figure.
[ترجمه گوگل]پیامبر بدون الهام چهره ای نسبتاً تنها و در نهایت بی اهمیت را برشمرد
[ترجمه ترگمان]پیغمبر \"uninspired\" یک رقم نسبتا تک افتاده و در نهایت بی اهمیت را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Simon's concert was rote and uninspired.
[ترجمه گوگل]کنسرت سایمون آرام و بدون الهام بود
[ترجمه ترگمان]کنسرت سیمون rote و پوچ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The current pastry department turns out workmanlike, uninspired confections that read more charmingly than they taste.
[ترجمه گوگل]دپارتمان شیرینیپزی کنونی، شیرینیهای بدون الهام را تولید میکند که جذابتر از آنکه طعم آنها را میخوانند، میخوانند
[ترجمه ترگمان]The فعلی هم با confections و uninspired که بیش از مزه آن شعر می خوانند، turns می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The faculty was undistinguished, teaching methods uninspired, and the attrition rate, of course, appalling.
[ترجمه گوگل]هیئت علمی متمایز نبود، روشهای تدریس بدون الهام، و نرخ فرسایش، البته، وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]استادان undistinguished، روش های تدریس، گرد و غبار، و همچنین نرخ فرسایشی، of بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The movie's dialogue is trite and uninspired.
[ترجمه گوگل]دیالوگ های فیلم پیش پا افتاده و بدون الهام است
[ترجمه ترگمان]گفت و گوی فیلم مبتذل و uninspired است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I was left a little uninspired with his overall display although his flicks were magical.
[ترجمه گوگل]من از نمایش کلی او کمی بی الهام ماندم، اگرچه تلنگرهای او جادویی بودند
[ترجمه ترگمان]با آن که his جادویی بود، من کمی گرد و غبار شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Maria Alvarez, was an uninspired student.
[ترجمه گوگل]ماریا آلوارز، دانش آموزی بدون الهام بود
[ترجمه ترگمان]ماریا آلوارز، دانش آموز uninspired بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She can't wait to sell her next violent, uninspired movie in China.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند صبر کند تا فیلم خشونت آمیز و بدون الهام بعدی خود را در چین بفروشد
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند منتظر فروش فیلم خشن و uninspired بعدی خود در چین بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Critics say the show uninspired and boring.
[ترجمه گوگل]منتقدان می گویند که نمایش بدون الهام و خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]منتقدان می گویند که این نمایش uninspired و خسته کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There was no one who was uninspired.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نبود که بی الهام باشد
[ترجمه ترگمان]کسی نبود که هیچ گرد و غبار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They would have been heavy and uninspired and inclined to hate.
[ترجمه گوگل]آنها سنگین و بی الهام بودند و تمایل به نفرت داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی سنگین و گرد و غبار بودند و مایل به نفرت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The production was professional but uninspired.
[ترجمه گوگل]تولید حرفه ای اما بدون الهام بود
[ترجمه ترگمان]تولید حرفه ای بود، اما گرد و غبار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید