uninitiated

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of initiated.

- Those who attend club meetings but are uninitiated cannot vote in elections of club leaders.
[ترجمه گوگل] کسانی که در جلسات باشگاه شرکت می کنند، اما بی اطلاع هستند، نمی توانند در انتخابات مدیران باشگاه رای دهند
[ترجمه ترگمان] آن هایی که در جلسات باشگاه شرکت می کنند اما غیر حرفه ای نیستند، نمی توانند در انتخابات رهبران باشگاهی شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These slopes should not be attempted by uninitiated skiers.
[ترجمه فاطمه] این شیب ها نباید توسط اسکی بازان غیر حرفه ای مورد استفاده قرار گیرند
|
[ترجمه سیده هستی حسینی] اسکی بازان غیرحرفه ای نباید از این شیب ها استفاده کنند
|
[ترجمه گوگل] این شیب ها نباید توسط اسکی بازان ناآشنا انجام شود
[ترجمه ترگمان] این شیب ها نباید توسط اسکی بازان حرفه ای مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. To the uninitiated, this will make little sense.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا، این امر چندان منطقی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان] با غریبه ها، این کاملا با عقل جور در میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For those uninitiated in scientific ocean drilling, the previous record was a little over 4 km.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در حفاری علمی اقیانوس آشنا نبودند، رکورد قبلی کمی بیش از 4 کیلومتر بود
[ترجمه ترگمان]برای آن هایی که در حفاری علمی اقیانوس تخصص نداشتند، رکورد قبلی کمی بیش از ۴ کیلومتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To the uninitiated the system seems extremely complicated.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا این سیستم بسیار پیچیده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]برای غریبه ها این سیستم بسیار پیچیده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Michelle, for the uninitiated, is the central female character in ITV's latest comedy series.
[ترجمه گوگل]میشل، برای افراد ناآشنا، شخصیت اصلی زن در آخرین سریال کمدی ITV است
[ترجمه ترگمان]میشل، برای the، شخصیت اصلی زن در مجموعه تلویزیونی آخرین کمدی ITV است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We had, to the uninitiated, a bewildering assortment of electric sockets throughout the house.
[ترجمه گوگل]ما، برای افراد ناآشنا، مجموعه ای گیج کننده از پریزهای برق در سرتاسر خانه داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما، به طرف the، مجموعه گیج کننده ای از حفره های الکتریکی در سراسر خانه داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The classes are designed for the uninitiated, starting with the basics of car mechanics.
[ترجمه گوگل]کلاس ها برای افراد ناآشنا طراحی شده اند و با اصول اولیه مکانیک خودرو شروع می شوند
[ترجمه ترگمان]این کلاس ها برای افراد غیر حرفه ای طراحی شده اند که با اصول مکانیک خودرو شروع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reaching the uninitiated with the sugared pill of commercialism is valid enough.
[ترجمه سحر] رسیدن افراد تازه کار به قرص شیرین تجاری گرایی به اندازه کافی معتبره
|
[ترجمه گوگل]رسیدن به افراد ناآشنا با قرص شیرین تجاری گرایی به اندازه کافی معتبر است
[ترجمه ترگمان]رسیدن به غریبه ها با the sugared به اندازه کافی معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The various motoring offences can baffle the uninitiated, as I learned to my horror once when on a jury.
[ترجمه گوگل]جرایم مختلف رانندگی می تواند افراد ناآگاه را گیج کند، همانطور که من یک بار در هیئت منصفه یاد گرفتم که به وحشت افتادم
[ترجمه ترگمان]این جرائم مربوط به motoring می توانند باعث شوند که افراد حرفه ای و حرفه ای آن ها را خنثی کنند، همان طور که یک بار به خاطر یک هیات منصفه، به وحشت من پی بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To the uninitiated, most computer systems seem complex and difficult to understand.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا، اکثر سیستم های کامپیوتری پیچیده و درک آن دشوار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]برای افراد غیر حرفه ای، اغلب سیستم های کامپیوتری پیچیده و دشوار به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To the uninitiated that roughly translates as a drinking establishment with thumping rock music and brash videos crammed with hordes of fun-seekers.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا که تقریباً به معنای یک مکان نوشیدنی با موسیقی راک تند و ویدیوهای بی‌معنا و مملو از انبوهی از جویندگان سرگرمی است
[ترجمه ترگمان]برای افراد غیر حرفه ای که تقریبا به عنوان یک خانه نوشیدنی با موسیقی راک تالاپ و صدای brash پر از دسته ای از جویندگان سرگرمی ترجمه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the uninitiated, spam is an unsolicited commercial message, or something you didn't ask for trying to sell you something.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا، هرزنامه یک پیام تجاری ناخواسته یا چیزی است که شما برای فروش چیزی به شما درخواست نکرده اید
[ترجمه ترگمان]برای غیر حرفه ای، اسپم یک پیغام تجاری ناخواسته است و یا چیزی که شما از آن درخواست نکردید چیزی را به شما بفروشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Going where? The uninitiated may ask.
[ترجمه گوگل]کجا رفتن؟ ناآگاه ممکن است بپرسد
[ترجمه ترگمان]کجا میری؟ ممکن است که این شخص ناشناس از او بخواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To the uninitiated the system seems too complicated.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا این سیستم بسیار پیچیده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]برای غریبه ها این سیستم خیلی پیچیده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is difficult for the uninitiated.
[ترجمه گوگل]برای افراد ناآشنا سخت است
[ترجمه ترگمان]برای غریبه ها کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not initiated
you can refer to people who have no knowledge or experience of something as the uninitiated.

پیشنهاد کاربران

ناآگاه ، بی تجربه
غیر متخصص غیر کارشناس، فاقد اطلاعات اختصاصی یا تجربه در زمینه ای
۱. ناوارد. نا آزموده. بی تجربه. نا متبحر ۲. ناشی. تازه کار
ناآشنا

uninitiated تازه کار - صفت
the uninitiated تازه کاران - اسم جمع
پاگشا نشده:
غیر عضو، غیر خودی ( جوامع یا گروه های سرّی )
کسی که در فرقه ای خاص، پاگشا نشده و برای آن فرقه غریبه است.
People doing something for the first time
مبتدی
تازه کار، مبتدی