uninformative

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of informative.
متضاد: informative

- The brochure looks attractive but is uninformative.
[ترجمه Reza Azar] ظاهر بروشور جذابه ولی چیز خاصی توش نیست
|
[ترجمه گوگل] بروشور جذاب به نظر می رسد اما بی اطلاع است
[ترجمه ترگمان] بروشور جذاب به نظر می رسه اما is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The reports of the explosion were brief and uninformative.
[ترجمه گوگل]گزارش های انفجار کوتاه و غیر اطلاع رسانی بود
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از این انفجار کوتاه و uninformative بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Boring or uninformative headlines .
[ترجمه گوگل]سرفصل های خسته کننده یا غیر اطلاع رسانی
[ترجمه ترگمان]سرفصل Boring یا uninformative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The TV reports of the explosion were brief and uninformative.
[ترجمه گوگل]گزارش های تلویزیونی این انفجار کوتاه و غیر اطلاع رسانی بود
[ترجمه ترگمان]گزارش های تلویزیونی از این انفجار کوتاه و uninformative بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was impossible to treat all parliamentary candidates alike without being either wholly uninformative or inordinately lengthy.
[ترجمه گوگل]غیرممکن بود که با همه نامزدهای پارلمانی یکسان رفتار شود، بدون اینکه کاملاً بی اطلاع یا طولانی باشد
[ترجمه ترگمان]با همه نامزدهای پارلمانی یک سان بود، بدون این که به طور کامل uninformative باشند یا بیش از حد طولانی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one but a native would consider such details, uninformative to the outsider, as worthy of note.
[ترجمه گوگل]هیچ کس جز یک بومی، چنین جزئیاتی را که برای افراد خارجی بی اطلاع است، شایسته توجه نمی داند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جز یک شخص چنین جزئیاتی را در نظر نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first comments on Soviet television, three days after the explosion, were curtly uninformative.
[ترجمه گوگل]اولین نظرات در تلویزیون شوروی، سه روز پس از انفجار، به طور خلاصه غیر اطلاع رسانی بود
[ترجمه ترگمان]اولین نظراتی که در تلویزیون شوروی مطرح شد، سه روز پس از انفجار کوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The term is a vague one and before proceeding farther allow me to offer a fairly uninformative definition of existential psychotherapy.
[ترجمه گوگل]این اصطلاح یک اصطلاح مبهم است و قبل از ادامه بیشتر به من اجازه دهید یک تعریف نسبتاً غیر اطلاعاتی از روان درمانی وجودی ارائه دهم
[ترجمه ترگمان]این واژه مبهم است و قبل از اینکه به من اجازه دهد یک تعریف نسبتا uninformative از روان درمانی وجودی ارائه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We believe that theory that is not informed by practice is neither useful nor interesting; similarly, practice without theory is particularized and uninformative.
[ترجمه گوگل]ما بر این باوریم که نظریه ای که با عمل به دست نیامده است، نه مفید است و نه جالب به طور مشابه، عمل بدون نظریه خاص و غیر اطلاعاتی است
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که این نظریه که از طریق عمل محقق نمی شود، نه مفید است و نه جالب؛ به همین ترتیب، عمل بدون تئوری، particularized و uninformative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company decided to eliminate the subject line on messages after its research showed that it was most commonly left blank or used for an uninformative "hi" or "yo. "
[ترجمه گوگل]این شرکت پس از تحقیقاتش که نشان داد این موضوع معمولاً خالی می ماند یا برای «سلام» یا «یو» غیر اطلاعاتی استفاده می شود، تصمیم گرفت خط موضوع را در پیام ها حذف کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت تصمیم گرفت که پس از تحقیقات خود خط موضوع را حذف کند، پس از اینکه تحقیقات نشان داد که اغلب خالی گذاشته شده یا برای یک \"سلام\" یا \"شما\" مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The strategies used for indirectness recognition are generalized in terms of false expressing, uninformative expressing, expressing in unusual manner, and setting language activity.
[ترجمه گوگل]راهبردهای مورد استفاده برای تشخیص غیرمستقیم از نظر بیان نادرست، بیان غیر اطلاعاتی، بیان به شیوه‌ای غیرمعمول و تنظیم فعالیت زبانی تعمیم می‌یابند
[ترجمه ترگمان]استراتژی های مورد استفاده برای تشخیص indirectness از نظر بیان غلط، بیان uninformative، بیان به روش غیر معمول و تنظیم فعالیت زبانی، تعمیم داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article classifies the uncertainty as essential one and uninformative one in term of its origin. The latter results from incomplete information and need more attention from economics.
[ترجمه گوگل]این مقاله عدم قطعیت را از نظر منشأ آن به عنوان یک امر ضروری و غیر اطلاعاتی طبقه بندی می کند مورد دوم ناشی از اطلاعات ناقص است و نیاز به توجه بیشتری از سوی علم اقتصاد دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله عدم قطعیت را به عنوان یک و uninformative یک در دوره مبدا طبقه بندی می کند دومی مربوط به اطلاعات ناقص است و نیاز به توجه بیشتر از اقتصاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not providing knowledge, not containing knowledge

پیشنهاد کاربران

بی معنی - غیر آموزنده
غیرآگاهنده
بی محتوا، فاقد اطلاعات
نا کارامد

إخباری

بپرس