- The rookie's performance was unimpressive throughout the season.
[ترجمه گوگل] عملکرد این تازه کار در طول فصل چشمگیر نبود [ترجمه ترگمان] عملکرد تازه کاران در سراسر فصل خیلی خوب نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The house itself was unimpressive but the location was spectacular.
[ترجمه شما] خود خانه مناسب نبود ولی مکانش عالی بود.
|
[ترجمه گوگل]خود خانه بینظیر بود، اما موقعیت مکانی آن دیدنی بود [ترجمه ترگمان]خود خانه مناسب نبود، اما مکان تماشایی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The team gave an unimpressive performance.
[ترجمه سارا] تیم عملکرد نا امید کننده ای ارائه داد.
|
[ترجمه گوگل]این تیم عملکرد غیر قابل توجهی ارائه کرد [ترجمه ترگمان]تیم عملکرد خیلی خوبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His personal presence is unimpressive and his speech contemptible.
[ترجمه گوگل]حضور شخصی او چشمگیر و سخنانش تحقیرآمیز است [ترجمه ترگمان]حضور شخصی او بسیار سرد و speech بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His academic record was unimpressive.
[ترجمه گوگل]سوابق تحصیلی او چشمگیر نبود [ترجمه ترگمان]سابقه تحصیلی او نا مطلوب نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Marie's performance in the last exam was unimpressive.
[ترجمه گوگل]عملکرد ماری در آخرین امتحان چشمگیر نبود [ترجمه ترگمان]عملکرد ماری در امتحان آخر خیلی خوب نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Are the unimpressive crowd totals merely a reflection of the teams' win-loss records?
[ترجمه گوگل]آیا مجموع جمعیت غیر قابل توجه فقط بازتابی از رکوردهای برد- باخت تیم هاست؟ [ترجمه ترگمان]آیا جمعیت unimpressive تنها انعکاسی از رکوردهای شکست تیم هستند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Its own regulatory record is unimpressive : it was Citigroup's principal regulator.
[ترجمه گوگل]سوابق نظارتی خود آن قابل توجه نیست: تنظیم کننده اصلی سیتی گروپ بود [ترجمه ترگمان]سابقه قانونی آن بسیار مطلوب نیست: تنظیم کننده اصلی Citigroup است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In person she was completely unimpressive.
[ترجمه گوگل]شخصاً او کاملاً بی تأثیر بود [ترجمه ترگمان]کسی که کام لا عادی نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Outsiders find Latvia's politicians unimpressive and exasperating.
[ترجمه گوگل]خارجی ها سیاستمداران لتونی را غیر قابل توجه و خشمگین می دانند [ترجمه ترگمان]افراد خارجی سیاستمداران لتونی را ناراحت و خشمگین می دانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Those early showers were unimpressive.
[ترجمه گوگل]آن دوش های اولیه تاثیرگذار نبود [ترجمه ترگمان]در روزه ای اول، رگبار شدیدی می بارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The dancing of the principal ballerina added lustre to an otherwise unimpressive production of 'Giselle'.
[ترجمه گوگل]رقص رقص بالرین اصلی به تولید غیر قابل توجه «ژیزل» درخشش بخشید [ترجمه ترگمان]بالرین اصلی به تولید مطلوب و مطلوب ژیزل افزود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Despite a large amount of research into automatic speech recognition the results have been unimpressive.
[ترجمه گوگل]با وجود حجم زیادی از تحقیقات در زمینه تشخیص خودکار گفتار، نتایج چشمگیر نبوده است [ترجمه ترگمان]علی رغم میزان زیادی از تحقیقات در زمینه تشخیص خودکار گفتار، نتایج مطلوب نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This led them to replicate policies and strategies that were either outmoded or unworkable, and to achieve predictably unimpressive results.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که آنها سیاست ها و استراتژی هایی را تکرار کنند که یا منسوخ یا غیرقابل اجرا بودند و به نتایج غیر قابل پیش بینی دست یابند [ترجمه ترگمان]این امر منجر به تکرار سیاست ها و استراتژی هایی شد که یا منسوخ یا منسوخ شده بودند و برای دستیابی به نتایج قابل انتظار قابل پیش بینی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The best the team could come up with was an unimpressive 1-1 tie.
[ترجمه گوگل]بهترین چیزی که این تیم میتوانست به دست آورد، تساوی 1-1 بود [ترجمه ترگمان]بهترین تیم توانست با تساوی ۱ - ۱ آمیخته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• unremarkable, not impressive you say that someone or something is unimpressive when they seem to have no good or interesting qualities.