unilateralism

جمله های نمونه

1. Bush's unilateralism has several strands, though three currently stand out.
[ترجمه گوگل]یکجانبه گرایی بوش چندین رشته دارد، هر چند در حال حاضر سه مورد برجسته است
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی در حال حاضر چند رشته دارد، هر چند که سه تایی در حال حاضر برجسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unilateralism is refreshing, if it means plain speaking about inadequate treaties or misguided policies.
[ترجمه گوگل]یکجانبه گرایی طراوت بخش است، اگر به معنای صحبت ساده در مورد معاهدات ناکافی یا سیاست های نادرست باشد
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله به معنی صحبت کردن در مورد معاهدات نامناسب یا سیاست های نادرست باشد، Unilateralism با طراوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So unilateralism is not even a remotely eligible interpretation of our legal conduct and practice.
[ترجمه گوگل]بنابراین یکجانبه گرایی حتی تفسیری قابل قبول از رفتار و عملکرد قانونی ما نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک جانبه گرایی حتی یک تعبیر از راه دور از رفتار و عمل قانونی ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This tilt to unilateralism was a feature of both the Bush and Gore presidential campaigns.
[ترجمه گوگل]این تمایل به یکجانبه گرایی از ویژگی های کمپین ریاست جمهوری بوش و گور بود
[ترجمه ترگمان]این گرایش به یک جانبه گرایی چیزی از فعالیت های انتخاباتی بوش و گور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unilateralism gas strike inside, when piston comes out, it prevents the gas influences into the inflator, which improve puff effect.
[ترجمه گوگل]برخورد گاز یک جانبه در داخل، زمانی که پیستون بیرون می‌آید، از نفوذ گاز به داخل بادکن جلوگیری می‌کند که باعث بهبود اثر پف‌کی می‌شود
[ترجمه ترگمان]گاز بی اثر در داخل، وقتی پیستون بیرون می آید، از نفوذ گاز به the که اثر دود را بهبود می بخشد، جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a sense, Unilateralism is another reprint of the hegemonism.
[ترجمه گوگل]به یک معنا، یکجانبه گرایی، چاپ مجدد دیگری از هژمونیسم است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، Unilateralism یک تجدید چاپ دیگر از hegemonism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Otherwise, any criticism would be blindness, or have unilateralism.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت هر انتقادی کورکورانه یا یکجانبه گرایی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت هرگونه انتقاد کورکورانه وجود خواهد داشت و یا یک جانبه گرایی را در پیش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is an unilateralism -transforming device, which can dispart high import voltage when inputting and outputting by tums, and outputs low voltage of direct current.
[ترجمه گوگل]این یک دستگاه تبدیل کننده یک جانبه است که می تواند ولتاژ ورودی بالا را در هنگام ورودی و خروجی توسط لوله جدا کند و ولتاژ پایین جریان مستقیم را خروجی کند
[ترجمه ترگمان]این یک دستگاه تک کاره سازی است که می تواند ولتاژ وارد کردن بالا را در هنگام وارد کردن و انتقال ولتاژ پایین جریان مستقیم و خروجی های ولتاژ پایین جریان مستقیم ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After 90's, unilateralism became the main way of Clinton'government.
[ترجمه گوگل]پس از دهه 90، یکجانبه گرایی راه اصلی دولت کلینتون شد
[ترجمه ترگمان]پس از دهه ۹۰، یک جانبه گرایی به عنوان راه اصلی دولت کلینتون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, it analyzes and makes comments on unilateralism of both sides.
[ترجمه گوگل]ثانیاً یکجانبه گرایی دو طرف را تحلیل و اظهار نظر می کند
[ترجمه ترگمان]دوم، این شاخه، نظرات در مورد یک جانبه گرایی از هر دو طرف را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. American's unilateralism act in fighting terrorism and its expansion tendency dissatisfy American's allied countries.
[ترجمه گوگل]اقدام یکجانبه گرایی آمریکا در مبارزه با تروریسم و ​​گرایش گسترش آن موجب نارضایتی کشورهای متحد آمریکا شده است
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی آمریکایی در مبارزه با تروریسم و گرایش گسترش آن به کشورهای متحد آمریکا فعالیت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The unilateralism of stamp duty levied, can greatly reduce the transaction costs of investors.
[ترجمه گوگل]یکجانبه گرایی حق تمبر وضع شده، می تواند هزینه های مبادله سرمایه گذاران را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی که از تمبر مالیاتی وضع شده اند، می توانند هزینه های معامله سرمایه گذاران را به شدت کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The action of international unilateralism often belongs to that of politics or force.
[ترجمه گوگل]کنش یکجانبه گرایی بین المللی اغلب متعلق به سیاست یا زور است
[ترجمه ترگمان]فعالیت یک جانبه گرایی بین المللی اغلب به آن سیاست یا نیرو تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. American diplomacy is shifting towards unilateralism, bringing about strong impact on international relations.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی آمریکا در حال حرکت به سمت یکجانبه گرایی است و تأثیر شدیدی بر روابط بین الملل دارد
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی آمریکا به سمت یک جانبه گرایی تغییر می کند و تاثیر زیادی بر روابط بین الملل می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But an erratic mix of trade unilateralism and manifest US impotence looks even less promising.
[ترجمه گوگل]اما ترکیب نامنظم یکجانبه گرایی تجاری و ناتوانی آشکار ایالات متحده حتی کمتر امیدوار کننده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اما ترکیبی نامنظم از یکجانبه گرایی تجاری و آشکار کردن ناتوانی ایالات متحده، حتی امیدوار کننده هم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• support or pursuit of unilateral policy; doctrine that countries should manage and handle their foreign affairs independently without the involvement of other nations; independent foreign policy
unilateralism is the belief that a country should get rid of its own nuclear weapons, without waiting for other countries to do the same.

پیشنهاد کاربران

The antonym of multilateralism is unilateralism.
Multilateralism refers to the practice of involving multiple countries or parties in decision - making and collaboration, typically through international organizations or agreements.
...
[مشاهده متن کامل]

Unilateralism refers to the approach where a country or party acts independently, without consulting or seeking the agreement of other countries or parties.
In essence, while multilateralism emphasizes cooperation among many, unilateralism is characterized by acting alone or making decisions without the involvement of others.
مقابل واژه multilateralism، واژه unilateralism است.
Multilateralism به معنای همکاری و تصمیم گیری مشترک میان چندین کشور یا طرف است، به ویژه از طریق سازمان های بین المللی یا توافقات مشترک.
Unilateralism به رویکردی اشاره دارد که در آن یک کشور یا طرف به طور مستقل عمل می کند، بدون مشورت یا جلب توافق از سایر کشورها یا طرف ها.
به طور خلاصه، در حالی که multilateralism بر همکاری میان چندین طرف تأکید دارد، unilateralism به معنای عمل کردن به تنهایی یا اتخاذ تصمیمات بدون مشارکت دیگران است.
chatgpt

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم lat
📌 این ریشه، معادل "side" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "side" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 lateral: relating to the "side".
🔘 bilateral: involving two "sides".
🔘 unilateral: involving one "side" only.
🔘 quadrilateral: having four "sides".
🔘 equilateral: having all "sides" equal.
🔘 collateral: something put on the "side" as security.
🔘 multilateral: involving multiple "sides".
🔘 laterally: in a manner relating to the "side".

تک رَوی، یک جانبه گرایی ( علوم سیاسی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unilateralism / unilateralist
✅️ صفت ( adjective ) : unilateral / unilateralist
✅️ قید ( adverb ) : unilaterally
unilateralism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تک رَوی
تعریف: تمایل یک دولت به اتخاذ و اِعمال سیاست خارجی کشور بدون هماهنگی با دیگران حتی هم پیمانان خود
یک جانبه گرایی

بپرس