1. the unification of germany
یکپارچگی (اتحاد) آلمان
2. This decision may delay the process of European unification.
[ترجمه گوگل]این تصمیم ممکن است روند اتحاد اروپا را به تاخیر بیندازد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم ممکن است فرآیند اتحاد اروپا را به تاخیر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With unification, East Germany was subsumed by capitalist West Germany.
[ترجمه گوگل]با اتحاد، آلمان شرقی تحت سلطه آلمان غربی سرمایه داری قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آلمان شرقی با اتحاد آلمان غربی جمع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In spite of unification, the country was still faced with the daunting prospect of overcoming four decades of division.
[ترجمه گوگل]با وجود اتحاد، کشور همچنان با چشم انداز دلهره آور غلبه بر چهار دهه تقسیم مواجه بود
[ترجمه ترگمان]علی رغم اتحاد، این کشور همچنان با چشم انداز daunting غلبه بر چهار دهه تقسیم روبرو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The widespread demands for constitutional reform and national unification were distorted and deflected rather than answered.
[ترجمه گوگل]مطالبات گسترده برای اصلاح قانون اساسی و اتحاد ملی به جای پاسخگویی، تحریف و منحرف شد
[ترجمه ترگمان]درخواست های گسترده برای اصلاح قانون اساسی و اتحاد ملی به جای پاسخ دادن تحریف و منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It requires a degree of unification which environmentalists can rarely achieve with dignity.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم درجه ای از وحدت است که محیط بانان به ندرت می توانند با عزت به آن دست یابند
[ترجمه ترگمان]آن نیاز به یک درجه اتحاد دارد که طرفداران محیط زیست به ندرت می توانند با شان دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unification had been imposed from above, without fundamentally altering the existing state and political system.
[ترجمه گوگل]اتحاد از بالا تحمیل شده بود، بدون اینکه اساساً دولت و نظام سیاسی موجود را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]وحدت از بالا تحمیل شده بود بدون تغییر اساسی دولت فعلی و نظام سیاسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After unification Oct. 3 replaced June 17 as a national holiday.
[ترجمه گوگل]پس از اتحاد، 3 اکتبر جایگزین 17 ژوئن به عنوان تعطیلات ملی شد
[ترجمه ترگمان]پس از اتحاد روز ۳ اکتبر، روز ۱۷ ژوئن به عنوان یک تعطیلی ملی جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A decade after unification it became clear that no political consensus had emerged about the state and society.
[ترجمه گوگل]یک دهه پس از اتحاد، مشخص شد که هیچ اجماع سیاسی درباره دولت و جامعه به وجود نیامده است
[ترجمه ترگمان]یک دهه پس از اتحاد، مشخص شد که هیچ اجماع سیاسی در مورد دولت و جامعه پدید نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unification of Ireland only by consent of the majority in the North.
[ترجمه گوگل]اتحاد ایرلند تنها با رضایت اکثریت در شمال
[ترجمه ترگمان]وحدت ایرلند فقط با رضایت اکثریت در شمال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This left open the date for unification.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که تاریخ اتحاد باز بماند
[ترجمه ترگمان]این موضوع تاریخ اتحاد را باز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The unification of the mind is far greater than the resolving of the dichotomy alone.
[ترجمه گوگل]وحدت ذهن بسیار بیشتر از حل دوگانگی به تنهایی است
[ترجمه ترگمان]یک سان سازی ذهن از حل دوگانگی به تنهایی بسیار بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I truly believe that there was a unification there, a representation of the wholeness.
[ترجمه گوگل]من واقعاً معتقدم که در آنجا یک وحدت وجود داشت، یک بازنمایی از تمامیت
[ترجمه ترگمان]من واقعا معتقدم که یک وحدت در آنجا وجود دارد، نمایش عظمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The timetable for broader and deeper unification has been put off once more.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی برای اتحاد گسترده تر و عمیق تر بار دیگر به تعویق افتاده است
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی برای وحدت وسیع تر و عمیق تر یک بار دیگر خاموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We are determined to accomplish the great cause of unification of the motherland.
[ترجمه گوگل]ما مصمم هستیم که هدف بزرگ اتحاد سرزمین مادری را به انجام برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که علت اصلی اتحاد سرزمین مادری را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید