unidirectional


معنی: یک سویه، یک جهته، یک جهتی، دارای یک جهت، تک سوی
معانی دیگر: حرکت کننده به یک جهت، تک سویه، unidirection دارای یک جهت

جمله های نمونه

1. The actuation system controls the unidirectional PWM direct - current machine using the interior bridge circuit of L 29
[ترجمه گوگل]سیستم تحریک دستگاه جریان مستقیم PWM یک طرفه را با استفاده از مدار پل داخلی L 29 کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم تحریک PWM سه تک جهتی PWM را با استفاده از مدار پل داخلی L ۲۹ کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, we investigate the unidirectional transmission behavior of PC molecules consisting of nonlinear defect pairs by use of the coupled mode theory and the finite-difference time-domain technique.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما رفتار انتقال یک طرفه مولکول‌های PC متشکل از جفت‌های نقص غیرخطی را با استفاده از تئوری حالت جفت‌شده و تکنیک دامنه زمان تفاضل محدود بررسی می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، رفتار انتقال تک سویه مولکول های PC متشکل از جفت نقص غیر خطی با استفاده از تئوری مد کوپل شده و روش تفاضل محدود تفاضل محدود را بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Contacts the ground insufficient 10 square meters, also unidirectional incline.
[ترجمه گوگل]تماس با زمین کافی 10 متر مربع، همچنین شیب یک طرفه
[ترجمه ترگمان]تماس با زمین ناکافی به اندازه ۱۰ متر مربع، و یک سرازیری غیر جهت دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper describes a kind of full bridge unidirectional high frequency - link inverter.
[ترجمه گوگل]این مقاله نوعی از پل کامل یک طرفه فرکانس بالا - اینورتر لینک را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله نوعی از اینورتر با فرکانس بالا و فرکانس بالا را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The monophasic models advocate a unidirectional water flow, taking the whole symplast of root as a semi permeable membrane.
[ترجمه گوگل]مدل‌های تک فازی از جریان آب یک‌طرفه حمایت می‌کنند و کل سیمپلاست ریشه را به‌عنوان یک غشای نیمه تراوا می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]مدل های monophasic از جریان آب تک بعدی دفاع می کنند و سیم پلاست ریشه را به عنوان غشا نفوذ نیمه نفوذپذیر، بکار می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the engagement of the unidirectional fasten piece and fasten rim, negative direction rotation is avoided to locate the tool apron steadily to the sliding rail when cutting paper.
[ترجمه گوگل]با درگیر شدن قطعه بست یک طرفه و لبه بست، از چرخش جهت منفی برای قرار دادن پیش بند ابزار به طور پیوسته روی ریل کشویی هنگام برش کاغذ اجتناب می شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تعامل یک تکه fasten تک جهتی و بستن لبه، چرخش جهت منفی، برای پیدا کردن the ابزار به سمت ریل کشویی در هنگام برش کاغذ، اجتناب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Note that I'm considering a unidirectional relationship here, too.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که من در اینجا نیز یک رابطه یک طرفه را در نظر دارم
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که در حال بررسی یک رابطه تک بعدی در اینجا نیز هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the end, two simulation experiences of unidirectional and bidirectional flow were carried to prove the applicability of the proposed model.
[ترجمه گوگل]در پایان، دو تجربه شبیه‌سازی جریان یک طرفه و دو طرفه برای اثبات کاربرد مدل پیشنهادی انجام شد
[ترجمه ترگمان]در پایان، دو تجربه شبیه سازی جریان unidirectional و bidirectional برای اثبات قابلیت کاربرد مدل پیشنهادی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Model and implementation synchronization - unidirectional synchronisation requires less effort and ensures minimization of conflicts.
[ترجمه گوگل]همگام سازی مدل و پیاده سازی - همگام سازی یک طرفه به تلاش کمتری نیاز دارد و حداقل تضادها را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]همزمانی اجرای و اجرای برنامه همزمانی به تلاش کمتری نیاز دارد و به حداقل رساندن تعارض کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cross contamination in this kind of unidirectional flow area is hardly controlled.
[ترجمه گوگل]آلودگی متقاطع در این نوع ناحیه جریان یک طرفه به سختی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]آلودگی متقابل در این نوع جریان جریان unidirectional به سختی قابل کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tensile properties of unidirectional laminates, with high strength and high modulus, are tested by electronic universal testing machine (model INSTRON-60
[ترجمه گوگل]خواص کششی ورقه های یک طرفه، با استحکام بالا و مدول بالا، توسط دستگاه تست جهانی الکترونیکی (مدل INSTRON-60) آزمایش می شود
[ترجمه ترگمان]خواص کششی ورقه های unidirectional، با مقاومت بالا و مدول بالا، توسط ماشین تست جهانی تست شده است (مدل instron - ۶۰)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, we assume that visionary leadership is a dynamic, interactive phenomenon, as opposed to a unidirectional process.
[ترجمه گوگل]اولاً، ما فرض می‌کنیم که رهبری رویایی یک پدیده پویا و تعاملی است، برخلاف یک فرآیند یک طرفه
[ترجمه ترگمان]اول، فرض می کنیم که رهبری رویایی یک پدیده پویا و تعاملی است که با یک فرآیند تک بعدی مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A person's retirement will affect the family functioning and network but this is not unidirectional.
[ترجمه گوگل]بازنشستگی یک فرد بر عملکرد و شبکه خانواده تأثیر می گذارد، اما این یک طرفه نیست
[ترجمه ترگمان]بازنشستگی فرد بر کارکرد خانواده و شبکه تاثیر خواهد گذاشت، اما این یک تک بعدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک سویه (صفت)
unilateral, unidirectional

یک جهته (صفت)
unidirectional

یک جهتی (صفت)
unidirectional

دارای یک جهت (صفت)
unidirectional

تک سوی (صفت)
unidirectional

تخصصی

[سینما] تک راستا
[برق و الکترونیک] یک طرفه - تک جهتی 1. جاری شونده فقط در یک جهت، مانند جریان الکتریکی . 2. تابش کننده فقط در یک جهت.
[پلیمر] تک سویی، تک جهتی

انگلیسی به انگلیسی

• having or moving only in one direction

پیشنهاد کاربران

بپرس