unholy

/ʌnˈhoʊli//ʌnˈhəʊli/

معنی: کفرامیز، سنگ دل، نامقدس، محروم از عشاء ربانی
معانی دیگر: نا اشو، اهریمنی، کفر آمیز، خبیث، بد جنس، بدجنسانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: unholier, unholiest
مشتقات: unholily (adv.), unholiness (n.)
(1) تعریف: not holy or sacred.
متضاد: holy

(2) تعریف: wicked, sinful, or depraved.
متضاد: holy
مشابه: sinful

- the maniac's unholy laughter
[ترجمه گوگل] خنده نامقدس دیوانه
[ترجمه ترگمان] خنده شیطانی دیوانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) very disagreeable or outrageous.

- Your desk is an unholy mess.
[ترجمه godfather] میز شما یک ظرف غذا نامقدس است
|
[ترجمه گوگل] میز شما یک آشفتگی نامقدس است
[ترجمه ترگمان] میز تو یه گند شیطانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Religious fanatics have formed an unholy alliance with right wing groups.
[ترجمه گوگل]متعصبان مذهبی یک اتحاد نامقدس با گروه های جناح راست تشکیل داده اند
[ترجمه ترگمان]متعصبان مذهبی یک اتحاد unholy با گروه های جناح راست تشکیل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An unholy row broke out between two of the men drinking in the bar.
[ترجمه گوگل]یک درگیری نامقدس بین دو نفر از مردانی که در بار مشروب می‌نوشیدند درگرفت
[ترجمه ترگمان]بین دو مرد که در بار مشروب می خوردند درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. British culture now appears to revolve around the unholy trinity of sport, shopping and sex.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد فرهنگ بریتانیا حول سه گانه نامقدس ورزش، خرید و سکس می چرخد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به نظر می رسد که فرهنگ انگلستان حول و حوش تثلیث نامقدس ورزشی، خرید و سکس می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He took an unholy delight in her discomfort.
[ترجمه گوگل]او از ناراحتی او لذتی نامقدس برد
[ترجمه ترگمان]او از ناراحتی و ناراحتی او لذت عمیقی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was taking an unholy delight in humiliating Sarah.
[ترجمه گوگل]او از تحقیر سارا لذتی نامقدس می برد
[ترجمه ترگمان]اون از \"سارا\" متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The economy is still an unholy mess.
[ترجمه گوگل]اقتصاد هنوز یک آشفتگی نامقدس است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد هنوز هم یک آشفتگی لعنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was an unholy row going on next door.
[ترجمه گوگل]یک ردیف نامقدس در همسایگی در جریان بود
[ترجمه ترگمان]یه ردیف شیطانی داره میاد سمت در بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She wondered how she had got into this unholy mess.
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چگونه در این آشفتگی نامقدس قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او از خودش پرسید که او چگونه وارد این آشفتگی ناپاک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Someone's making an unholy row outside.
[ترجمه گوگل]یه نفر بیرون یه دعوای نامقدس درست میکنه
[ترجمه ترگمان]کسی در بیرون یک ردیف شیطانی درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From the unholy mess that was the latter-day Smiths, to a period of hope and promise.
[ترجمه گوگل]از آشفتگی نامقدسی که اسمیتز روز آخر بود، تا دوره ای از امید و وعده
[ترجمه ترگمان]از mess لعنتی که خانواده اسمیت - بود، تا یک دوره امید و وعده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was the potential in this unholy alliance that she feared.
[ترجمه گوگل]این پتانسیل در این اتحاد نامقدس بود که او از آن می ترسید
[ترجمه ترگمان]این توانایی بالقوه ای بود که او از آن می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An unholy alliance with other minorities to preserve ideological positions otherwise unacceptable to the electorate does not appeal as a noble enterprise.
[ترجمه گوگل]اتحاد نامقدس با سایر اقلیت ها برای حفظ مواضع ایدئولوژیک که در غیر این صورت برای رای دهندگان غیرقابل قبول است، به عنوان یک کار نجیب جذاب نیست
[ترجمه ترگمان]یک اتحاد unholy با دیگر اقلیت ها برای حفظ مواضع ایدئولوژیک در غیر این صورت برای حوزه انتخابیه به عنوان یک شرکت اصیل درخواست تجدید نظر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Eating flesh was unholy, and blood would stain an altar; only meal and grain were acceptable for food and sacrifice.
[ترجمه گوگل]خوردن گوشت حرام بود و خون مذبح را لکه دار می کرد فقط غذا و غلات برای غذا و قربانی قابل قبول بود
[ترجمه ترگمان]خوردن گوشت ناپاک بود و خون یک محراب را لکه دار می کرد؛ تنها غذا و غله به خاطر غذا و فداکاری قابل قبول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Smith particularly feared unholy alliances between business and government.
[ترجمه گوگل]اسمیت به ویژه از اتحاد نامقدس بین تجارت و دولت می ترسید
[ترجمه ترگمان]سمیث به ویژه از پیمان unholy بین دولت و دولت بیمناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفرامیز (صفت)
profane, blasphemous, unhallowed, unholy

سنگ دل (صفت)
unholy, callous, unfeeling, implacable, obdurate, ungodly, fell, inexorable, stony, hard-hearted, stony-hearted

نامقدس (صفت)
unhallowed, unholy

محروم از عشاء ربانی (صفت)
unholy

انگلیسی به انگلیسی

• not holy, not sacred, profane; impious, ungodly; outrageous (informal)
something that is unholy is considered to be wicked or sinful.

پیشنهاد کاربران

نامقدس
۱. دین ستیزانه - کفر آمیز - نامقدس
۲. بدجنس - بدجنسانه - خبیث - خبیثانه
۳. افتصاح و عظیم
adjective
1 : not showing respect for a god or a religion : not holy
◀️an unholy attitude

...
[مشاهده متن کامل]

2 — used to describe people or groups that are working together for a bad purpose
◀️an unholy alliance between politicians and lobbyists
3 always used before a noun informal : shockingly or surprisingly bad, large, etc
◀️Our finances were an unholy mess
◀️They have spent an unholy amount of money on the project
◀️ Everything I spit is hot shit and unholy

ملعون
سنگدل
غیر قابل پرستش
شخص یا چیزی که نتوان مقدس شمرد.

بپرس