unhindered

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of hindered.
مشابه: smooth

جمله های نمونه

1. He was able to pass unhindered through several military checkpoints.
[ترجمه گوگل]او توانست بدون مانع از چندین ایست بازرسی نظامی عبور کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست از طریق چندین ایست بازرسی نظامی بدون مانع عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had unhindered access to the files.
[ترجمه گوگل]او بدون مانع به پرونده ها دسترسی داشت
[ترجمه ترگمان]اون بدون مشکل دسترسی به پرونده ها نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unhindered by the country's lax competition rules, they built up complex webs of cross-shareholdings across an astonishing array of businesses.
[ترجمه گوگل]آنها بدون مانع از قوانین رقابتی سست کشور، شبکه های پیچیده ای از سهام متقابل را در مجموعه ای شگفت انگیز از مشاغل ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت تاثیر قوانین رقابت سست و سست کشور، شبکه های پیچیده ای از shareholdings متقاطع را در میان رشته ای از کسب و کارها ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is Mallerstang Edge, providing an exhilarating walk unhindered by walls and fences.
[ترجمه گوگل]این لبه Mallerstang است که یک پیاده‌روی هیجان‌انگیز را بدون مانع از دیوارها و نرده‌ها فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]این لبه Mallerstang است و یک پیاده روی هیجان انگیز را با دیوارها و حصارها فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wind sweeps unhindered across the plains, and there is very little precipitation.
[ترجمه گوگل]باد بدون مانع در سراسر دشت می‌وزد و بارندگی بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]باد بدون مانع از دشت ها عبور می کند و بارش خیلی کمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These firestorms would burn unhindered to the point of exhaustion of the fuel.
[ترجمه گوگل]این طوفان‌های آتش‌سوزی بدون مانع تا حد تمام شدن سوخت می‌سوزاند
[ترجمه ترگمان]این firestorms به علت فرسودگی سوخت بدون مانع سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pact would guarantee unhindered supply of uranium for Indian reactors and the right to reprocess spent fuel, PTI quoted unnamed officials as saying.
[ترجمه گوگل]PTI به نقل از مقامات ناشناس گفت که این پیمان تضمین می کند که تامین اورانیوم بدون مانع برای رآکتورهای هند و حق بازفرآوری سوخت مصرف شده باشد
[ترجمه ترگمان]تحریک انصاف پاکستان به نقل از مقاماتی که نامشان ذکر نشده است، نقل کرد که این قرارداد تامین بلامانع اورانیوم برای رآکتورهای هندی را تضمین خواهد کرد و حق to سوخت مصرف شده را تضمین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Influence can only flow unhindered if board is empty, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، نفوذ تنها در صورتی می‌تواند بدون مانع جریان داشته باشد که برد خالی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر کشتی خالی باشد، تاثیر تنها می تواند مانع جریان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This kind of unhindered feeling and appreciation for the work set us thinking.
[ترجمه گوگل]این نوع احساس بدون مانع و قدردانی از کار ما را به فکر فرو می برد
[ترجمه ترگمان]این نوع احساس بدون مانع و قدردانی برای کار ما را به فکر واداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For better or worse, they were also unhindered by the regulatory process.
[ترجمه گوگل]خوب یا بد، روند نظارتی نیز مانعی نداشت
[ترجمه ترگمان]برای بهتر یا بدتر، آن ها از روند قانونگذاری نیز ممانعت به عمل آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unhindered thought will lead us in new directions and open doors that were once hidden.
[ترجمه گوگل]فکر بدون مانع ما را به مسیرهای جدید و درهایی باز می کند که زمانی پنهان بودند
[ترجمه ترگمان]فکر کرد که ما را به جهات جدید و دره ای باز هدایت خواهد کرد که زمانی مخفی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would thrill as a child with the unhindered passion that was in him.
[ترجمه گوگل]او در کودکی با شور و اشتیاق بدون مانعی که در او بود به وجد می آمد
[ترجمه ترگمان]با آن شور و شوقی که در درونش بود، به هیجان می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Individual lawmakers thus were left free to support the measure almost unhindered.
[ترجمه گوگل]بنابراین، قانونگذاران منفرد در حمایت از این اقدام تقریباً بدون هیچ مانعی آزاد بودند
[ترجمه ترگمان]بنابراین قانونگذاران فردی آزاد شدند تا تقریبا بدون مانع از این اقدام حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A hush fell over the crowd and the meeting continued unhindered.
[ترجمه گوگل]سکوت بر جمعیت فرود آمد و جلسه بدون مانع ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]سکوتی در میان جمعیت حک مفرما شد و جلسه بدون مانع ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not hindered, uninterrupted, undisturbed

پیشنهاد کاربران

بپرس