unhelpful

/ʌnˈhelp.fəl//ʌnˈhelp.fəl/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of helpful.
متضاد: helpful

جمله های نمونه

1. The instructions were badly written and unhelpful.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها بد نوشته شده بود و مفید نبود
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل ها به شدت نوشته شده و بی فایده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The authorities are being particularly unhelpful.
[ترجمه گوگل]مقامات به ویژه کمکی نمی کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات به طور خاص بی فایده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The taxi driver was being very unhelpful.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی خیلی کمک نمی کرد
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی خیلی بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The waiters were rude and unhelpful, the manager ditto.
[ترجمه گوگل]گارسون ها بی ادب و کمکی نبودند، مدیر هم همینطور
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ها گستاخ و unhelpful بودند، مدیر بخش هم همین طور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The criticism is both unfair and unhelpful.
[ترجمه گوگل]انتقاد هم ناعادلانه و هم بی فایده است
[ترجمه ترگمان]انتقاد هر دو ناعادلانه و بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the bank is unhelpful take it up with the Ombudsman.
[ترجمه گوگل]اگر بانک کمکی نکرد، آن را با بازرس در میان بگذارید
[ترجمه ترگمان]اگر بانک به اداره دادرسی کمکی نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shop assistant was rude and unhelpful.
[ترجمه گوگل]فروشنده بی ادب و غیر مفید بود
[ترجمه ترگمان] دستیار فروشگاه گستاخ و unhelpful بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't need any more of your unhelpful advice!
[ترجمه Helen] نصیحت های تو بی فایده بود
|
[ترجمه گوگل]من دیگر به توصیه های بی فایده شما نیاز ندارم!
[ترجمه ترگمان]من به نصیحت تو احتیاجی ندارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unhappy tourists have pointed the finger at unhelpful travel agents.
[ترجمه گوگل]گردشگران ناراضی انگشت خود را به سمت آژانس های مسافرتی غیر مفید نشانه رفته اند
[ترجمه ترگمان]نارضایتی گردشگران به آژانس های مسافرتی کمکی اشاره کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her comments were perfectly unexceptionable if a little unhelpful.
[ترجمه گوگل]نظرات او کاملاً غیرقابل انکار بود اگر کمی مفید باشد
[ترجمه ترگمان]نظرات او کام لا بی عیب و نقص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is unhelpful to extrapolate general trends from one case.
[ترجمه گوگل]برون یابی روندهای کلی از یک مورد مفید نیست
[ترجمه ترگمان]برون یابی گرایش ها کلی از یک مورد بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Theological answers, even though correct, can be unhelpful to both of these types, though in different ways.
[ترجمه گوگل]پاسخ‌های الهیاتی، حتی اگر درست باشند، می‌توانند برای هر دوی این گونه‌ها مفید نباشند، هرچند به طرق مختلف
[ترجمه ترگمان]پاسخ الهی، با این که صحیح است، می تواند به هر دوی این انواع، هرچند به روش های مختلف، مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why is it unhelpful to talk of leadership in terms of qualities?
[ترجمه گوگل]چرا صحبت از رهبری از نظر کیفیت مفید نیست؟
[ترجمه ترگمان]چرا صحبت از رهبری به لحاظ ویژگی بی فایده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is ultimately unhelpful to women.
[ترجمه گوگل]این در نهایت برای زنان مفید نیست
[ترجمه ترگمان]این در نهایت به زنان کمکی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was driven from pillar to post and each person she spoke to was more unhelpful than the last.
[ترجمه گوگل]او از ستونی به پست دیگر رانده شد و هر فردی که با او صحبت می‌کرد مفیدتر از قبلی بود
[ترجمه ترگمان]او از ستون به پست و هر کسی که با او حرف می زد، more بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not giving assistance, not helpful
an unhelpful person or action does nothing to help you, and often causes you problems.

پیشنهاد کاربران

۱. بی فایده. بیهوده. ناسودمند ۲. فاقد حس همکاری
مثال:
The instructions were badly written and was unhelpful.
دستورالعملها به طور بدی نوشته شده و بی فایده بودند.
غیرسودمند، بیهوده
بی فایده

بپرس