unheeding

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of heeding.

جمله های نمونه

1. Far below, unheeded and unheeding, something else was entering this little handful of valleys.
[ترجمه گوگل]خیلی پایین تر، بی توجه و بی توجه، چیز دیگری وارد این مشت کوچک دره می شد
[ترجمه ترگمان]در آن پایین، بی آن که توجه و توجه همچنان ادامه داشته باشد، چیزی دیگر وارد این مشت دره های کوچک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unheeding, he picked up his greatcoat and strode towards the door.
[ترجمه گوگل]بی توجه، کت بزرگش را برداشت و به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]سپس پالتو خود را برداشت و با گام های بلند به طرف در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Still John Alden went on, unheeding the words of Priscilla.
[ترجمه گوگل]با این حال جان آلدن بدون توجه به سخنان پریسیلا ادامه داد
[ترجمه ترگمان]هنوز هم جان آل دن همچنان همچنان سخنان پرسیلا را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm the only spark of conscious life in the house, passing soundless and unseen among unheeding sleepers.
[ترجمه گوگل]من تنها جرقه زندگی آگاهانه در خانه هستم که بی صدا و نادیده در میان خفتگان بی توجه می گذرد
[ترجمه ترگمان]من تنها جرقه ای از زندگی احساس در خانه هستم، بی آنکه دیده شود و در میان خواب همچنان دیده نشوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tess made no reply to this remark, of which, indeed, she did not quite comprehend the drift, unheeding the snub she had administered by her instinctive rub upon her cheek.
[ترجمه گوگل]تس هیچ پاسخی به این اظهارات نداد، که در واقع، او کاملاً متوجه رانش نشد، بدون توجه به غرور او توسط مالیدن غریزی اش بر گونه اش
[ترجمه ترگمان]تس این حرف را بر زبان نیاورد، و در واقع متوجه منظورش نشد، بدون توجه به این نکته که او بدون توجه به گذشته، the را که به طور غریزی روی گونه او گذاشته بود، درک نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He would still listen to the spoken word, which fell sterile on the unheeding mother.
[ترجمه گوگل]او همچنان به حرف های گفته شده گوش می داد که بر سر مادر بی توجه بود
[ترجمه ترگمان]او همچنان به حرف زدن با مادر بی unheeding گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only now and then a stranger passing noticed the small group, handed out a coin, and went away, unheeding .
[ترجمه گوگل]فقط گاه و بی گاه غریبه ای که در حال عبور بود متوجه این گروه کوچک شد، سکه ای داد و بی توجه رفت
[ترجمه ترگمان]فقط گاه و گاه غریبه ای که از کنار گروه کوچک عبور می کرد سکه را از جیب بیرون آورد و بدون توجه همچنان ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not paying attention

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Thoughtless
🔘 Unthoughtful
🔘 Unthinking
🔘 Unconcerned
🔘 Uncaring
🔘 Unmindful
🔘 Heedless
🔘 Unheeding
🔘 Insensitive
🔘 Unsympathetic
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Tactless
🔘 Intolerant
🔘 Rude
🔘 Ungracious
🔘 Inconsiderate
✅ Definition:
👉 Describing someone who shows a lack of consideration or care for others.

Unheeding : Not paying attention
بی توجه

بپرس