unguinous

پیشنهاد کاربران

Unguinous /ˈʌŋɡwɪnəs/ ( adj - obsolete ) - meaning: fatty; greasy; oily.
چرب؛ روغنی؛ چرب و چیلی؛ پر روغن.
Example 1: 👇
The lotion feels more unguinous than the cream.
لسیون نسبت به کرِم چرب و چیلی تره.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 2: 👇
Her cooking oil is more unguinous than the olive oil.
روغن آشپزی او از روغن زیتون چرب تر است.
Example 3: 👇
The dish was the most unguinous I've ever tasted.
غذا پر روغن ترین غذایی بود که تا بحال چشیده بودم.

unguinous
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/unguinous

بپرس