unguarded

/ənˈɡɑːrdəd//ˌʌnˈɡɑːdɪd/

نسنجیده، با بی دقتی، حساب نشده، بی نگهبان، حراست نشده، بی محافظ، بی حیله، بی فریب، بی دقت، بی توجه، بی احتیاط، حساب نشده in an unguarded moment he revealed his secrets در یک لحظه بیاحتیاطی اسرار خود را فاش کرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unguardedly (adv.), unguardedness (n.)
(1) تعریف: not protected or guarded; vulnerable.
متضاد: guarded
مشابه: insecure, vulnerable

(2) تعریف: not wary or discreet; open or frank.
متضاد: guarded, wary

- an unguarded remark that hurt his feelings
[ترجمه گوگل] سخنی بدون مراقبت که احساسات او را جریحه دار کرد
[ترجمه ترگمان] یک تذکر بی بند که احساساتش را جریحه دار کند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in an unguarded moment he revealed his secrets
در یک لحظه بی احتیاطی اسرار خود را فاش کرد.

2. You shouldn't leave your bag unguarded in a pub like that.
[ترجمه گوگل]در چنین میخانه ای نباید کیف خود را بدون محافظ رها کنید
[ترجمه ترگمان]نباید کیفت رو توی همچین جایی ول کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The museum was unguarded at night.
[ترجمه گوگل]موزه در شب بدون محافظ بود
[ترجمه ترگمان]شب، موزه بی حفاظ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They could not leave the city unguarded.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانستند بدون محافظ شهر را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند شهر را بدون محافظ ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The photographers managed to capture Jane in an unguarded moment.
[ترجمه گوگل]عکاسان موفق شدند جین را در یک لحظه بدون محافظت ثبت کنند
[ترجمه ترگمان]عکاسان موفق شدند جین را در یک لحظه بی دفاع ضبط کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In an unguarded moment, I said that I didn't trust Carlo.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه بدون محافظ گفتم که به کارلو اعتماد ندارم
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی حفاظ، گفتم که به کارلو اعتماد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was something I'd let out in an unguarded moment.
[ترجمه گوگل]این چیزی بود که در یک لحظه بی‌حفاظ بیرون می‌دادم
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که در یک لحظه بدون محافظ رها کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In an unguarded moment, he admitted that he wanted to quit his job.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه بدون مراقبت، او اعتراف کرد که می خواهد کار خود را رها کند
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی unguarded اعتراف کرد که می خواهد کارش را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For one aching, unguarded moment she wished she were back in his arms, nestled against his hard body.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه دردناک و بدون محافظت آرزو کرد که ای کاش دوباره در آغوش او بود و روی بدن سخت او لانه می کرد
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه دردناک و بدون محافظ آرزو کرد که ای کاش به آغوش او برگشته بود و در مقابل بدن سخت او قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because George Seifert has unguarded moments, more often than not solitary ones.
[ترجمه گوگل]از آنجا که جورج سیفرت لحظات بی‌حفاظی دارد، اغلب اوقات انفرادی
[ترجمه ترگمان]چون جورج Seifert لحظات بدون محافظ دارد، بیشتر از آن که تنها نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In an unguarded moment, he admitted taking the file.
[ترجمه گوگل]در یک لحظه بدون مراقبت، او اعتراف کرد که پرونده را گرفته است
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی unguarded پرونده را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is almost as unguarded and hungry as she is, and his partnering is so musical it allows her to fly.
[ترجمه گوگل]او تقریباً به اندازه او بدون محافظ و گرسنه است و شراکت او آنقدر موزیکال است که به او اجازه می دهد پرواز کند
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به اندازه او بی دفاع و گرسنه است و شراکت او آنقدر موسیقی است که به او اجازه پرواز می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Had his anti-female attitude been weakened during an unguarded moment?
[ترجمه گوگل]آیا نگرش ضد زن او در یک لحظه بدون مراقبت ضعیف شده بود؟
[ترجمه ترگمان]ایا رفتار anti در طول یک لحظه بدون محافظ ضعیف شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You caught him at an unguarded moment.
[ترجمه گوگل]شما او را در یک لحظه بدون محافظت دستگیر کردید
[ترجمه ترگمان]تو اون رو تو یه لحظه بدون محافظ دستگیر کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I should not leave my briefcase and camera bag unguarded.
[ترجمه گوگل]من نباید کیف و کیف دوربینم را بدون محافظ رها کنم
[ترجمه ترگمان]نباید کیف و کیف camera رو بدون محافظ ول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unprotected, vulnerable; careless, incautious
if something is left unguarded, it is left without anyone to protect it or look after it.
an unguarded moment is one when you are careless in what you say or do, with the result that someone discovers something that you did not want them to know.

پیشنهاد کاربران

در برخی جاها: بی خیال، بی دغدغه
مثال:
We had blithe, unguarded childhoods that we find hard to explain to our children
کودکی شاد و بی دغدغه ای داشتیم که سخت بتوانیم آن را برای فرزندان مان تشریح کنیم.
احساس نا امنی

بپرس