• : تعریف: not thankful for or appreciative of benefits or favors received. • متضاد: appreciative, grateful, thankful
جمله های نمونه
1. I won't give her any more if she's ungrateful.
[ترجمه آرین] اگر همچنان بیخیال باشد دیگر او را نمیبخشم
|
[ترجمه گوگل]اگر ناسپاس باشد دیگر به او نمی دهم [ترجمه ترگمان]اگر ناسپاس است، دیگر او را به او نخواهم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "Curse you,you ungrateful creature!"he cried in anger.
[ترجمه گوگل]با عصبانیت فریاد زد: لعنت بر تو ای موجود ناسپاس! [ترجمه ترگمان]لعنت به تو، ای مخلوق ناسپاس! او با عصبانیت فریاد زد: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I thought it was rather ungrateful.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که نسبتاً ناسپاسی است [ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که این خیلی ناسپاس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I don't wish to seem ungrateful, but it's not quite what I expected.
[ترجمه گوگل]نمی خواهم ناسپاس به نظر بیایم، اما آن چیزی که انتظار داشتم نیست [ترجمه ترگمان]من نمی خواهم ناسپاسی کنم، اما این چیزی نیست که انتظارش را داشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After all I had done, she was still ungrateful.
[ترجمه گوگل]بعد از تمام کارهایی که کرده بودم، او هنوز ناسپاس بود [ترجمه ترگمان]بعد از آن همه کاری که کردم، او هنوز ناسپاس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. At the risk of sounding ungrateful, I must refuse your offer.
[ترجمه گوگل]با این خطر که ناسپاس به نظر برسم، باید پیشنهاد شما را رد کنم [ترجمه ترگمان]به خاطر ناسپاس بودن، من پیشنهاد شما را رد می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And it wasn't as if she was ungrateful for the financial assistance through college.
[ترجمه گوگل]و انگار نه انگار که از کمک های مالی از طریق دانشگاه ناسپاس بود [ترجمه ترگمان]و به نظر نمی رسید که او به خاطر کمک های مالی در دانشکده، ناسپاس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The same survey also says that ungrateful employers leave nearly all travel arrangements to their secretaries with scarcely a word of thanks.
[ترجمه گوگل]همین نظرسنجی همچنین می گوید که کارفرمایان ناسپاس تقریباً تمام ترتیبات سفر را به ندرت به منشی های خود واگذار می کنند [ترجمه ترگمان]همین نظرسنجی همچنین می گوید که کارفرمایان ناسپاس تقریبا تمام ترتیبات سفر را به secretaries واگذار می کنند که به ندرت از آن ها تشکر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Truly I should be ungrateful if I failed to mourn for the man who gave me my lovely heart.
[ترجمه گوگل]واقعاً باید ناسپاس باشم اگر نتوانم برای مردی که قلب دوست داشتنی ام را به من داد سوگواری کنم [ترجمه ترگمان]واقعا اگر برای مردی که قلب دوست داشتنی من را به من می داد، ناسپاسی کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Indeed, the governments of the region seem quite ungrateful when the well-meaning secretary of state turns up on their doorsteps.
[ترجمه گوگل]در واقع، زمانی که وزیر امور خارجه خوشنیت در درب خانههایشان حاضر میشود، دولتهای منطقه کاملا ناسپاس به نظر میرسند [ترجمه ترگمان]در واقع، وقتی که وزیر امور خارجه در جلوی در ورودی خود ظاهر می شود، دولت های منطقه بسیار ناسپاس به نظر می رسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When she grows up, she should have such ungrateful children!
[ترجمه گوگل]وقتی بزرگ شد باید همچین بچه های ناسپاسی داشته باشه! [ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ شد باید بچه ناسپاس داشته باشد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Class divisions have reappeared: private entrepreneurs grumble that ungrateful workers have forgotten how bad things were a year ago.
[ترجمه گوگل]شکاف طبقاتی دوباره ظاهر شده است: کارآفرینان خصوصی غر می زنند که کارگران ناسپاس فراموش کرده اند که یک سال پیش چقدر اوضاع بد بوده است [ترجمه ترگمان]بخش های کلاس دوباره ظاهر شده اند: کارآفرینان خصوصی شکایت کرده اند که کارگران نمک نشناس این موضوع را فراموش کرده اند که یک سال پیش چقدر بد بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hanson could make an upstart drummer feel ungrateful if he tried to walk away from a kindness.
[ترجمه گوگل]هانسون میتواند باعث شود که یک درامر تازهکار احساس ناسپاسی کند، اگر سعی کند از مهربانی دور شود [ترجمه ترگمان]او نیز اگر می خواست از یک مهربانی دور شود، یک طبال شرم آور می توانست احساس ناسپاسی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I don't mean to sound ungrateful, but I really don't need any help.
[ترجمه گوگل]قصد ندارم ناسپاس به نظر بیایم، اما واقعاً نیازی به کمک ندارم [ترجمه ترگمان]نمی خواهم ناسپاسی کنم، اما واقعا نیازی به کمک ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• thankless, unappreciative if someone is ungrateful, they do not show gratitude for something that has been given to them or done for them.
پیشنهاد کاربران
ناسپاس - حق نشناس - نمک نشناس DEFINITION: 1 - not showing or expressing thanks, esp. when it is expected or deserved - If you describe someone as ungrateful, you are criticizing them for not showing thanks or for being unkind to someone who has helped them or done them a favour. ... [مشاهده متن کامل]
- showing no gratitude - not feeling or showing gratitude. OPP: grateful SYNs: unappreciative - thankless - unthankful ✨ . . . May God save his soul! Ungrateful bastard, not even a prayer for your father?! Why hit me? Don't hit me Michael! You bastard, son of a bitch, pimp. . . Don't hit me Michael, I'll screw your sister and mother! Just dare, you son of a bitch! You shit! فاتحه. . خدا بیامرزدش! حروم لقمه تو یه نماز هم نمیتونستی واسه بابات بخونی!؟ چیه؟ چرا میزنی؟ آقا مایکل نزن! بی شرفِ حروم زاده. . . آقا مایکل نزن، خواهر مادرت میگام ها گُه خوردی دست به من نزن آاا. . حروم زاده! آقا مایکل فحش میدم ها. . گُه! 2 - not pleasant or acceptable. - making a poor return ✨ he turned to the ungrateful task of forming a police cordon