ungraceful

/ʌnˈɡreɪsfəl//ʌnˈɡreɪsfəl/

معنی: زشت، نامطبوع، نا زیبا، خالی از لطف
معانی دیگر: عاری از متانت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of graceful.
مشابه: ungainly, wooden

جمله های نمونه

1. Although Mummy was angry at my ungraceful response, she still kept a blind eye on my agony and acted according to her wishes the next day.
[ترجمه گوگل]اگرچه مامی از پاسخ ناخوشایند من عصبانی بود، اما همچنان چشم از عذاب من نداشت و روز بعد مطابق میل خود عمل کرد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه مامی از عکس العمل من عصبانی بود، او هنوز یک چشم کور را روی عذاب من نگه داشته بود و طبق خواسته او روز بعد عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It reveals the ungraceful fact that mass media seemed to have abandoned their public responsibilities while they reaped quite a few benefit from this affai. . .
[ترجمه گوگل]این واقعیت ناپسند را آشکار می کند که به نظر می رسید رسانه های جمعی مسئولیت های عمومی خود را رها کرده اند در حالی که از این امر منفعت زیادی به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان می دهد که به نظر می رسد که رسانه های جمعی مسئولیت های عمومی خود را رها کرده در حالی که آن ها به سود اندکی از این affai سود برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stung by his ungraceful departure from Kharkov three weeks earlier, Hausser was determined not to allow the army to share in the glory of recapturing his prize.
[ترجمه گوگل]هوسر که سه هفته قبل از خروج ناپسند خود از خارکف خس شد، مصمم بود که اجازه ندهد ارتش در شکوه بازپس گیری جایزه او سهیم شود
[ترجمه ترگمان]Hausser از سه هفته پیش با حرکت ungraceful از Kharkov دور شده بود و مصمم بود که به ارتش این اجازه را ندهد تا در افتخار زنده کردن جایزه خود سهیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Internet is inundated with ungraceful pictures and videos.
[ترجمه گوگل]اینترنت مملو از تصاویر و ویدئوهای ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]اینترنت با تصاویر و فیلم های نازیبا زیر آب رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without modesty beauty is ungraceful and wit detestable.
[ترجمه گوگل]زیبایی بدون حیا ناپسند و زرنگی منفور است
[ترجمه ترگمان]بدون حجب و حیا، عاری از ظرافت و ظرافت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A lost cluster usually represents debris resulting from incomplete data "housekeeping, "as might result from the ungraceful exit (messy or abrupt termination) of an application program.
[ترجمه گوگل]یک خوشه گم شده معمولاً زباله های ناشی از داده های ناقص "خانه داری" را نشان می دهد، همانطور که ممکن است در نتیجه خروج نامطلوب (خاتمه یا خاتمه ناگهانی) یک برنامه کاربردی باشد
[ترجمه ترگمان]یک خوشه از دست رفته معمولا نشان دهنده آوار ناشی از \"خانه داری\" داده های ناقص است، که ممکن است ناشی از خروج ungraceful (یا اتمام سریع یا ناگهانی)یک برنامه کاربردی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't acknowledge, and I also don't dare to say that I'm a literator, because not only I haven't read any literature works graceful or ungraceful but also I don't know literature at all.
[ترجمه گوگل]تصدیق نمی‌کنم و جرأت نمی‌کنم بگویم اهل ادب هستم، چون نه تنها هیچ اثر ادبی برازنده یا ناپسندی نخوانده‌ام، بلکه اصلاً ادبیات را هم بلد نیستم
[ترجمه ترگمان]من اعتراف نمی کنم، و حتی جرات ندارم بگویم که من دانشمند نما هستم، چون نه فقط یک کتاب می خوانم، با وقار یا ungraceful، اما در ضمن ادبیات هم بلد نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, we can be tempted to talk about other people's needs for grace in such an ungraceful way that it leaves them shamed, not graced.
[ترجمه گوگل]البته، ما می‌توانیم وسوسه شویم که در مورد نیازهای دیگران به فیض به گونه‌ای ناپسند صحبت کنیم که باعث شرمساری آنها شود، نه لطف
[ترجمه ترگمان]البته، ما می تونیم وسوسه بشیم که در مورد نیازهای افراد دیگه برای گریس صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm happy for you because you are leaving a ungraceful life and will start a new one.
[ترجمه گوگل]من برای شما خوشحالم زیرا زندگی ناخوشایندی را ترک می کنید و زندگی جدیدی را شروع می کنید
[ترجمه ترگمان]من به خاطر تو خوشحالم چون تو داری یه زندگی ungraceful رو ترک می کنی و یه دونه جدید رو شروع می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ultimate ad-skipping technologies– the refrigerator, the microwave and the bathroom– have invited a similarly ungraceful backlash.
[ترجمه گوگل]فناوری‌های نهایی پرش از تبلیغات - یخچال، مایکروویو و حمام - واکنش‌های ناپسند مشابهی را به دنبال داشته است
[ترجمه ترگمان]جدیدترین تکنولوژی ها - skipping - یخچال، مایکروویو و حمام - از واکنش ناخواسته similarly مشابهی دعوت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My friends don't laugh when they see this plot, considering this to be ungraceful, low-level and not good in terms of thought.
[ترجمه گوگل]دوستان من وقتی این طرح را می بینند نمی خندند، این طرح را ناپسند، سطح پایین و از نظر فکری خوب نمی دانند
[ترجمه ترگمان]دوستان من وقتی این نقشه را می بینند می خندند، با در نظر گرفتن این که جذاب بودن، سطح پایین بودن و از نظر تفکر خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

نامطبوع (صفت)
disagreeable, hard, nasty, forbidding, horrid, rancid, unpleasant, disgraceful, ungraceful, unhandsome

نا زیبا (صفت)
ugly, unworthy, unbecoming, unseemly, inelegant, unbeautiful, ungraceful, unhandsome

خالی از لطف (صفت)
unpleasant, ungraceful

انگلیسی به انگلیسی

• lacking grace, awkward, clumsy

پیشنهاد کاربران

بپرس