unglue

/ənˈɡluː//ənˈɡluː/

چسب چیزی را باز کردن (یا در آب حل کردن)، (خودمانی) ناراحت کردن، پریشان کردن، آشفتن، خونسردی خود را از دست دادن، بر آشفتن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: to separate by or as if by, dissolving glue or another adhesive.

انگلیسی به انگلیسی

• dissolve glue, unstick

پیشنهاد کاربران

بپرس