1. On land the turtle is ungainly, but in the water it isvery agile.
[ترجمه گوگل]در خشکی، لاک پشت بدجنس است، اما در آب بسیار چابک است
[ترجمه ترگمان]روی زمین، لاک پشت تنبل است، اما در آب خیلی چابک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The dog, an ungainly mongrel pup, was loping about the road.
[ترجمه گوگل]سگ، یک توله سگ ناخوشایند، در حال دویدن در جاده بود
[ترجمه ترگمان]سگ، توله سگ ungainly، همیشه به راه خود ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I thought him terribly ungainly when he danced.
[ترجمه گوگل]وقتی می رقصید به طرز وحشتناکی بداخلاق فکر می کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی می رقصید، فکر می کردم او خیلی ungainly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Paul swam in his ungainly way to the side of the pool.
[ترجمه گوگل]پل در راه ناخوشایند خود به سمت کنار استخر شنا کرد
[ترجمه ترگمان]پل شنا کنان به طرف کنار استخر شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He walked in long ungainly strides.
[ترجمه گوگل]او با گام های بلند و ناخوشایندی راه می رفت
[ترجمه ترگمان]با قدم های بلند بلند راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Michael Heseltine's ungainly hybrid replacement received a poor reception from Tory activists gathered at Southport last weekend.
[ترجمه گوگل]جایگزین هیبریدی نامناسب مایکل هسلتین با استقبال ضعیفی از سوی فعالان محافظه کار که آخر هفته گذشته در ساوتپورت گرد آمدند، مواجه شد
[ترجمه ترگمان]جایگزینی سنتی مایکل Heseltine یک پذیرش ضعیف از فعالان حزب محافظه کار در هفته گذشته در Southport دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ungainly as that may sound, it is efficient in terms of energy use.
[ترجمه گوگل]هر چند که ممکن است نامطلوب به نظر برسد، از نظر مصرف انرژی کارآمد است
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه این روش ممکن است به نظر برسد، از نظر مصرف انرژی بسیار کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is ungainly and slovenly to lean or lounge on a counter or desk.
[ترجمه گوگل]تکیه دادن یا نشستن روی پیشخوان یا میز کار ناخوشایند و شلخته است
[ترجمه ترگمان]لخت و شلخته است تا روی پیشخوان یا میز لم بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ducks are ungainly on land.
10. The second was propped, ungainly as a rag doll, against the far wall.
[ترجمه گوگل]دومی مانند عروسکی پارچهای نازک به دیوار دور تکیه داده بود
[ترجمه ترگمان]دومیش مثل عروسک پارچه ای بود که به دیوار چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. After an ungainly dash across the rocks he comes to rest at my side with an almighty splash.
[ترجمه گوگل]پس از یک حرکت ناخوشایند در میان صخرهها، او با صدایی قدرتمند در کنار من استراحت میکند
[ترجمه ترگمان]بعد از یک برخورد ungainly، او به طرف من می اید و با یک صدای پر از آب، کنار من می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was four feet tall, ungainly and untuned, and Clarisa was no musician.
[ترجمه گوگل]چهار فوت قد داشت، بیرحم و بیتنظیم بود، و کلاریسا نوازنده نبود
[ترجمه ترگمان]چهار پا بلند و ungainly و untuned بود و Clarisa موسیقی دان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She, has an ungainly walk for a child whose support payments specify weekly ballet lessons.
[ترجمه گوگل]او برای کودکی که پرداختهای حمایتی او دروس هفتگی باله را مشخص میکند، راه میرود
[ترجمه ترگمان]او، پیاده روی ungainly برای کودکی دارد که پرداخت های حمایت او، درس های هفتگی باله را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was old, fat and ungainly, and had to struggle to get to her feet.
[ترجمه گوگل]او پیر، چاق و بداخلاق بود و مجبور بود برای بلند شدن پاهایش تلاش کند
[ترجمه ترگمان]او پیر، چاق و ungainly بود و مجبور بود پا به پای او بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. What a relief I thought, that that ungainly thing was no longer needed by me.
[ترجمه گوگل]چه خیالم راحت بود که دیگر به آن چیز ناپسند نیازی نداشتم
[ترجمه ترگمان]خیالم راحت شد که دیگر به من احتیاجی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید