unfunny

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of funny.
متضاد: funny

جمله های نمونه

1. We became increasingly fed up with his increasingly unfunny and unintelligent comments.
[ترجمه گوگل]ما به طور فزاینده ای از نظرات غیرمعمول و غیر هوشمندانه او خسته شدیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور فزاینده ای از نظرات increasingly و unintelligent او سیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The show was deeply unfunny.
[ترجمه گوگل]نمایش به شدت خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]نمایش خیلی بی مزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We agreed that was an unfunny, un-San Franciscan and very dangerous stunt.
[ترجمه گوگل]ما توافق کردیم که این یک شیرین کاری غیر خنده دار، غیر سانفرانسیسکایی و بسیار خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]ما توافق کردیم که این یک شاهکار بسیار خطرناک و بسیار خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Read the result and thought it laboured and unfunny.
[ترجمه گوگل]نتیجه را بخوانید و فکر کردید که کار سخت و خنده دار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه را بخوانید و در این باره فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It hurts me how unfunny he is.
[ترجمه گوگل]آزارم می دهد که او چقدر خنده دار است
[ترجمه ترگمان] بهم صدمه میزنه که چقدر بی مزست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marriage is just like an unfunny version of Everybody Loves Raymond. Should we have sex tonight?
[ترجمه گوگل]ازدواج درست مانند نسخه‌ی خنده‌دار «همه ریموند را دوست دارند» است آیا امشب باید رابطه جنسی داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]ازدواج مثل یک نسخه غیر خنده دار از همه است که همه عاشق ریموند هستند امشب باید سکس داشته باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It hurts me how unfunny he is. I'm sure I'd be able to tell if people were faking their laughter at my jokes, though.
[ترجمه گوگل]آزارم می دهد که او چقدر خنده دار است با این حال، مطمئن هستم که می‌توانم تشخیص دهم که مردم به شوخی‌های من خنده‌شان را جعل می‌کنند یا خیر
[ترجمه ترگمان] بهم صدمه میزنه که چقدر بی مزست به هر حال مطمئن هستم که می توانم به او بگویم که مردم به شوخی من می خندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She seemed a bit obtuse, unfunny, yet wanted desperately to please me.
[ترجمه گوگل]او کمی مبهم، خنده دار به نظر می رسید، اما به شدت می خواست مرا راضی کند
[ترجمه ترگمان]او کمی کودن و بی مزه به نظر می رسید، ولی با این وجود می خواست مرا راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's just, why does Kimbo (unfunny name, by the way) have to be so cartoonish?
[ترجمه گوگل]فقط، چرا کیمبو (به هر حال نام غیر خنده دار) باید اینقدر کارتونی باشد؟
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که چرا کیمبو (نام unfunny، به روش)باید اینقدر cartoonish باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He also laughed at these bizarre, unfunny jokes of his - a weird, nervous sort of giggle.
[ترجمه گوگل]او همچنین به این شوخی‌های عجیب و غریب و خنده‌دار خود می‌خندید - یک قهقهه عجیب و عصبی
[ترجمه ترگمان]او نیز به این شوخی عجیب و بی مزه او، یک نوع خنده عجیب و غریب خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "That was an unfunny routine," says Ding Guangquan, a Chinese comedian, who invited Mr. Wong to perform there.
[ترجمه گوگل]دینگ گوانگ کوان، کمدین چینی که از آقای ونگ برای اجرای برنامه دعوت کرده است، می گوید: «این یک روال خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]دینگ Guangquan، یک کمدین چینی که آقای وانگ را برای اجرای آن دعوت کرده است می گوید: \" این یک روتین قابل پیش بینی بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The researchers also found that unfunny captions were more often wrongly attributed to women and funny ones misattributed to men.
[ترجمه گوگل]محققان همچنین دریافتند که زیرنویس‌های غیر خنده‌دار اغلب به اشتباه به زنان نسبت داده می‌شوند و موارد خنده‌دار که به اشتباه به مردان نسبت داده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران همچنین دریافتند که captions unfunny بیشتر به اشتباه به زنان و ones خنده دار مربوط به مردان تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kevin accused Joe of being a lame, unfunny sellout, even venturing to claim that he could "easily come up with a better stand-up routine" than Joe.
[ترجمه گوگل]کوین جو را متهم کرد که فردی لنگ و خنده دار است و حتی به خود جرأت می دهد تا ادعا کند که می تواند "به راحتی یک استندآپ روتین بهتر" از جو داشته باشد
[ترجمه ترگمان]کوین جو را به یک لنگ، unfunny sellout متهم کرد و حتی با جسارت ادعا کرد که می تواند به راحتی با یک روتین تحمل بهتر از جو برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A brief guillotining of something called The Magic Christian begins, "Unfunny camp is contemptible.
[ترجمه گوگل]گیوتن کوتاهی از چیزی به نام مسیحی جادویی شروع می شود، "اردوگاه غیر خنده دار حقیر است
[ترجمه ترگمان]یک داستان کوتاه از چیزی به نام \"مسیحی جادویی\" شروع می شود، \" اردوگاه unfunny پست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As you may have noticed, almost anyone in Hollywood can make an unfunny comedy.
[ترجمه گوگل]همانطور که ممکن است متوجه شده باشید، تقریباً هر کسی در هالیوود می تواند یک کمدی غیر خنده دار بسازد
[ترجمه ترگمان]همانطور که ممکن است متوجه شده باشید، تقریبا هر کسی در هالیوود می تواند کمدی unfunny بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not humorous, serious

پیشنهاد کاربران

بپرس