unfrock

/ˌʌnˈfrɑːk//ˌʌnˈfrɒk/

معنی: از کسوت روحانی خارج شدن، خلع لباس کردن
معانی دیگر: خلع کسوت روحانی کردن، از مقام کشیشی (و غیره) بر کنار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unfrocks, unfrocking, unfrocked
• : تعریف: to deprive of priestly status.

- The priest was deemed a heretic and was unfrocked.
[ترجمه گوگل] کشیش را بدعت گذار تلقی کردند و او را باز کردند
[ترجمه ترگمان] کشیش را بدعتگذار فرض کردند و جامه روحانیت را از تن بیرون آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از کسوت روحانی خارج شدن (فعل)
disfrock, unfrock

خلع لباس کردن (فعل)
unfrock

انگلیسی به انگلیسی

• dismiss from priestly office; remove the right to professional practice; deprive someone of an honorary position; remove a frock or mantle

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To remove someone from a position, especially in a religious context 👳‍♂️
🔍 مترادف: Defrock
✅ مثال: The disgraced minister was unfrocked after being found guilty of misconduct.
to strip a priest or minister of church authority;
خلع لباس کردن

بپرس