1. his allegations were unfounded
ادعاهای او بی اساس بود.
2. Unfounded rumours began circulating that Ian and Susan were having an affair.
[ترجمه گوگل]شایعات بیاساس مبنی بر اینکه ایان و سوزان با هم رابطه دارند، منتشر شد
[ترجمه ترگمان]شایعاتی پخش شد که ایان و سوزان با هم رابطه داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her trust in him was unfounded.
[ترجمه گوگل]اعتماد او به او بی اساس بود
[ترجمه ترگمان]اعتمادی که به او داشت بی اساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Avoid making intuitively obvious but unfounded assertions.
[ترجمه گوگل]از اظهار نظرهای شهودی بدیهی اما بی اساس خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از ایجاد یک اظهارات بدیهی اما بی اساس اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There are still some unfounded fears floating around out there about cancer being contagious.
[ترجمه گوگل]هنوز برخی از ترس های بی اساس در مورد مسری بودن سرطان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هنوز هم نگرانی هایی بی اساس در اطراف وجود دارد که در اطراف شیوع سرطان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There were unfounded rumours of alcohol abuse.
[ترجمه گوگل]شایعات بی اساس در مورد سوء مصرف الکل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]شایعات بی اساس در مورد سو مصرف الکل وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Speculation about a divorce proved totally unfounded.
[ترجمه گوگل]حدس و گمان در مورد طلاق کاملاً بی اساس بود
[ترجمه ترگمان]گمانه زنی درباره طلاق کاملا بی پایه و اساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We hold that their proposal is unfounded.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که پیشنهاد آنها بی اساس است
[ترجمه ترگمان]ما ثابت می کنیم که این پیشنهاد بی اساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The claims are, I repeat, totally unfounded.
[ترجمه گوگل]تکرار می کنم ادعاها کاملاً بی اساس است
[ترجمه ترگمان]من تکرار می کنم که این ادعاها بی پایه و اساس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He might find them totally unfounded.
[ترجمه گوگل]او ممکن است آنها را کاملاً بی اساس بداند
[ترجمه ترگمان]ممکنه اون ها رو کاملا بیجا و بی اساس پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In fact those worries are unfounded and the pond will come to no harm while they are enjoying themselves.
[ترجمه گوگل]در واقع این نگرانی ها بی اساس است و حوضچه در حالی که آنها از خود لذت می برند آسیبی نخواهد دید
[ترجمه ترگمان]در واقع این نگرانی ها بی اساس هستند و در حالی که آن ها از خودشان لذت می برند، این برکه به هیچ وجه آسیب نخواهد دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They had hoped those fears would prove unfounded yesterday, but the rhetoric only got more vituperative.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوار بودند که این ترسها دیروز بیاساس باشد، اما این لفاظیها فقط قویتر شد
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوار بودند که این ترس ها unfounded بی اساس باشند، اما معانی بیان فقط vituperative more
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their bitterness then, is understandable and not altogether unfounded.
[ترجمه گوگل]پس تلخی آنها قابل درک است و کاملاً بی اساس نیست
[ترجمه ترگمان]پس از آن تلخی آن ها قابل درک است و کلا بی اساس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Your report last week was unfair. It was based upon wholly unfounded and totally unjustified allegations.
[ترجمه گوگل]گزارش هفته گذشته شما ناعادلانه بود بر اساس ادعاهای کاملاً بی اساس و کاملاً غیرقابل توجیه بود
[ترجمه ترگمان]گزارش شما در هفته گذشته ناعادلانه بود این موضوع کاملا بی اساس و کاملا ناموجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I'm pleased to see that our fears about the weather proved totally unfounded.
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که می بینم ترس ما در مورد آب و هوا کاملاً بی اساس بود
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که می بینم نگرانی ما در مورد آب و هوا بی اساس بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید