unforgettably

/ˌʌnfəˈɡetəbli//ˌʌnfəˈɡetəbli/

(adverb) به طرزی فراموش ناشدنی، به نحوی به یاد ماندنی

جمله های نمونه

1. She is compelling, spectral, fascinating, an unforgettably unique performer.
[ترجمه گوگل]او قانع کننده، طیفی، جذاب، مجری فراموش نشدنی منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]او جذاب، شبح وار، جذاب، و اجرا کننده منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We ended our night sweetly and unforgettably with a giant German chocolate cake. . .
[ترجمه گوگل]شب خود را شیرین و فراموش نشدنی با یک کیک شکلاتی آلمانی غول پیکر به پایان رساندیم
[ترجمه ترگمان]ما شب به خیر و خوشی رو با یه کیک شکلاتی بزرگ آلمانی تموم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every meeting is unforgettably full of warmth.
[ترجمه گوگل]هر جلسه ای فراموش نشدنی پر از گرما است
[ترجمه ترگمان]هر جلسه مملو از گرما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the unforgettably initial shock, he remembered the promise he had made to his son: "No matter what, I'll always be there for you!"
[ترجمه گوگل]بعد از شوک اولیه فراموش نشدنی یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: "مهم نیست، من همیشه در کنارت خواهم بود!"
[ترجمه ترگمان]بعد از شوک اولیه، به یاد قولی افتاد که به پسرش داده بود: مهم نیست که من همیشه کنارت خواهم بود! \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Throughout the book, Dr. Epstein paints an unforgettably nuanced portrait of Western efforts in Africa: well-meaning, vitally necessary and yet often so misguided.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر کتاب، دکتر اپستین پرتره‌ای فراموش نشدنی از تلاش‌های غرب در آفریقا ترسیم می‌کند: خوش‌نیت، بسیار ضروری و در عین حال اغلب گمراه‌کننده
[ترجمه ترگمان]در سراسر این کتاب، دکتر اپستین تصویری متفاوت از تلاش های غرب در آفریقا را ترسیم می کند: به خوبی، حیاتی، و در عین حال اغلب گمراه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unforgettably, their bodies were sprinkled with pink and white apple blossom petals from an adjacent orchard.
[ترجمه گوگل]به طور فراموش نشدنی، بدن آنها با گلبرگ های صورتی و سفید شکوفه سیب از یک باغ مجاور پاشیده شد
[ترجمه ترگمان]unforgettably، their با گلبرگ های گل سرخ و سفید، از یک باغ همسایه مجاور پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Theirs is an unforgettably poignant love story told through shifting non - linear time periods.
[ترجمه گوگل]داستان آنها یک داستان عاشقانه تلخ و فراموش نشدنی است که از طریق تغییر دوره های زمانی غیرخطی روایت می شود
[ترجمه ترگمان]این یک داستان عاشقانه unforgettably است که از طریق تغییر دوره های زمانی غیر خطی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mayr passed around a still of the 6-year-old Herbert Halbik, who played the part so unforgettably.
[ترجمه گوگل]مایر از اطراف عکس هربرت هالبیک 6 ساله عبور کرد که این نقش را بسیار فراموش نشدنی بازی کرد
[ترجمه ترگمان]Mayr هنوز هم از هربرت Halbik ۶ ساله که نقش این بازی را بازی می کرد، سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps no adults knew, but the shy moon could see, the timid cicada might overhear, and of course, the heart itself unforgettably experienced.
[ترجمه گوگل]شاید هیچ بزرگ‌سالی نمی‌دانست، اما ماه خجالتی می‌توانست ببیند، سیکادای ترسو ممکن است بشنود، و البته خود قلب به‌طور فراموش نشدنی تجربه کرده است
[ترجمه ترگمان]شاید نه بزرگ ترها خبر داشتند، اما آن مهتاب خجالتی که می توانست ببیند، صدای timid را از دور می شنید، و البته قلب او با تجربه تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Memory techniques do just one thing: they make information more meaningful to the mind, making the things we try to learn unforgettably bright and amusing," said Cooke.
[ترجمه گوگل]کوک گفت: «تکنیک‌های حافظه فقط یک کار را انجام می‌دهند: آنها اطلاعات را برای ذهن معنادارتر می‌کنند و چیزهایی را که ما سعی می‌کنیم یاد بگیریم به‌طور فراموش نشدنی روشن و سرگرم‌کننده می‌سازند »
[ترجمه ترگمان]کوک گفت: \" تکنیک های حافظه فقط یک چیز را انجام می دهند: آن ها اطلاعات بیشتری را در ذهن ایجاد می کنند و چیزهایی می سازند که ما سعی می کنیم unforgettably روشن و سرگرم کننده را بیاموزیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All of which is to say that "Spider-Man", with its broken aerial stunts and epic sense of doom, is an unforgettably vulgar show, and—really!—one worth seeing for that reason.
[ترجمه گوگل]همه اینها به این معنی است که «مرد عنکبوتی»، با شیرین کاری های هوایی شکسته و حس حماسی از فنا، یک نمایش مبتذل فراموش نشدنی است و - واقعاً! - به همین دلیل ارزش دیدن را دارد
[ترجمه ترگمان]همه این ها این است که بگوییم \"اسپایدر من\"، با نمایش های هوایی شکسته و حس حماسی سرنوشت، یک نمایش عوامانه است و - واقعا! ارزش دیدن به همین دلیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A combination of light, caramel and Bavarian malt creates an unforgettably bright color and body for these beers.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از سبک، کارامل و مالت باواریایی رنگ و بدنه ای فراموش نشدنی روشن را برای این آبجوها ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از نور، کارامل و مالت Bavarian باعث ایجاد یک رنگ روشن و بدن برای این آبجوها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a manner that can not be forgotten, in an unforgettable manner

پیشنهاد کاربران

بپرس