1. her unforgettable smile
لبخند فراموش نشدنی او
2. we had that summer an unforgettable diet of classical music
در آن تابستان هر روز برنامه ی فراموش نشدنی موسیقی کلاسیک داشتیم.
3. The past can be unforgettable but it must be let go.
[ترجمه گوگل]گذشته می تواند فراموش نشدنی باشد اما باید رها شود
[ترجمه ترگمان]گذشته ممکن است فراموش نشدنی باشد، اما باید رها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. First love is unforgettable all one is life.
[ترجمه گوگل]عشق اول فراموش نشدنی است همه چیز زندگی است
[ترجمه ترگمان]نخستین عشق، فراموش نشدنی است، همه زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Disappear a memory. And leaving is unforgettable memories.
[ترجمه گوگل]یک خاطره را محو کن و رفتن خاطراتی فراموش نشدنی است
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن یه خاطره و رفتن خاطرات فراموش نشدنی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A person thinks unforgettable memories,maybe someone else already forgotten.
[ترجمه گوگل]یک نفر به خاطرات فراموش نشدنی فکر می کند، شاید شخص دیگری قبلاً فراموش شده باشد
[ترجمه ترگمان]کسی فکر می کند که خاطرات فراموش نشدنی، شاید کسی دیگر آن را فراموش کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A visit to Morocco is a truly unforgettable experience.
[ترجمه گوگل]سفر به مراکش یک تجربه واقعا فراموش نشدنی است
[ترجمه ترگمان]دیدار مراکش تجربه واقعا فراموش نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The trip had been unforgettable experience for both of us.
[ترجمه گوگل]این سفر برای هر دوی ما تجربه ای فراموش نشدنی بود
[ترجمه ترگمان]سفر برای هردوی ما تجربه فراموش نشدنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Every person stood to applaud his unforgettable act of courage.
[ترجمه گوگل]هر کسی ایستاده بود تا شجاعت فراموش نشدنی او را تحسین کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی بر آن بود که آثار فراموش نشدنی خود را در دل تحسین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A visit to the Museum is an unforgettable experience.
[ترجمه گوگل]بازدید از موزه یک تجربه فراموش نشدنی است
[ترجمه ترگمان]دیدار از موزه تجربه فراموش نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was a truly unforgettable experience.
[ترجمه گوگل]واقعا تجربه ای فراموش نشدنی بود
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه واقعا فراموش نشدنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In Ashdod, there is an unforgettable chance to visit the holy city of Jerusalem.
[ترجمه گوگل]در اشدود، فرصتی فراموش نشدنی برای بازدید از شهر مقدس اورشلیم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در Ashdod، یک فرصت فراموش نشدنی برای دیدن شهر مقدس اورشلیم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Also unplanned but unforgettable is one of the B-17s making a one-wheeled landing.
[ترجمه گوگل]همچنین برنامه ریزی نشده اما فراموش نشدنی یکی از B-17 هایی است که فرود یک چرخ را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین برنامه ریزی نشده اما فراموش نشدنی یکی از هواپیمای B - ۱۷ است که یک فرود یک جانبه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was an unforgettable night for the challenger and those fortunate enough to have been at ringside.
[ترجمه گوگل]این یک شب فراموش نشدنی برای رقیب و کسانی بود که به اندازه کافی خوش شانس بودند که در کنار رینگ بودند
[ترجمه ترگمان]یک شب فراموش نشدنی برای شرکت در کنار آن بود و آن قدر خوش شانس بودند که در کنار رینگ کنار رینگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید