1. Her eyes were unfocused, as if she were staring inside at her memories of the day.
[ترجمه گوگل]چشمانش متمرکز نبود، انگار به خاطرات آن روز به درونش خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]چشم هایش تمرکز نداشت، انگار که او به خاطرات آن روز خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشم هایش تمرکز نداشت، انگار که او به خاطرات آن روز خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her eyes were blank and unfocused.
[ترجمه گوگل]چشمانش خالی و بدون تمرکز بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش خالی و نامتمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمانش خالی و نامتمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The discussion was becoming unfocused.
[ترجمه مرضیه] بحث از موضوع اصلیش داشت خارج میشد|
[ترجمه گوگل]بحث داشت بیتمرکز میشد[ترجمه ترگمان]بحث رو به unfocused بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He gave her an unfocused look.
[ترجمه مرضیه] نگاهش به من بود ولی ذهنش جای دیگر .|
[ترجمه گوگل]نگاهی بدون تمرکز به او انداخت[ترجمه ترگمان]نگاه unfocused به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If it starts wrong, or proceeds in an unfocused way, it ends wrong.
[ترجمه گوگل]اگر اشتباه شروع شود یا به روشی غیرمتمرکز ادامه یابد، اشتباه به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]اگر اشتباه شروع شود، یا به روشی غیر متمرکز حرکت کند، اشتباه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر اشتباه شروع شود، یا به روشی غیر متمرکز حرکت کند، اشتباه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Dull, unfocused eyes indicate pain or illness.
[ترجمه گوگل]چشم های کدر و بدون تمرکز نشان دهنده درد یا بیماری است
[ترجمه ترگمان]چشم های کدر و کدر، درد یا بیماری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشم های کدر و کدر، درد یا بیماری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Where the actual film is unfocused, slack and sentimental, the trailer for Uncle Buck is a minor masterpiece.
[ترجمه گوگل]جایی که فیلم واقعی بدون تمرکز، سست و احساساتی است، تریلر عمو باک یک شاهکار کوچک است
[ترجمه ترگمان]جایی که فیلم واقعی تمرکزم را از دست می دهد، شل و احساساتی، تریلر برای عمو باک یک شاهکار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جایی که فیلم واقعی تمرکزم را از دست می دهد، شل و احساساتی، تریلر برای عمو باک یک شاهکار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His dark brown eyes were still soft and unfocused, and his smooth head completely bald.
[ترجمه گوگل]چشمان قهوه ای تیره اش هنوز نرم و بدون تمرکز بود و سر صافش کاملاً کچل بود
[ترجمه ترگمان]چشمان قهوه ای تیره اش هنوز نرم و نامتمرکز بود و سرش کام لا طاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمان قهوه ای تیره اش هنوز نرم و نامتمرکز بود و سرش کام لا طاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cloudy and unfocused for a moment, his eyes quickly regained their normal piercing clarity.
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای ابری و بدون تمرکز، چشمانش به سرعت شفافیت نافذ طبیعی خود را بازیافتند
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای ابری و تمرکزم را از دست داد، چشمانش به سرعت به وضوح ضربه زننده آن ها را دوباره به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای ابری و تمرکزم را از دست داد، چشمانش به سرعت به وضوح ضربه زننده آن ها را دوباره به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She talks very fast. If you are unfocused, you will not be able to follow her.
[ترجمه گوگل]او خیلی سریع صحبت می کند اگر تمرکز نداشته باشید، نمی توانید او را دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]خیلی تند حرف می زند اگر شما unfocused هستید، قادر نخواهید بود از او پیروی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خیلی تند حرف می زند اگر شما unfocused هستید، قادر نخواهید بود از او پیروی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She suspects that the flypaper of an unfocused mind may trap new ideas and unexpected associations more effectively than methodical reasoning.
[ترجمه گوگل]او مشکوک است که کاغذ پرواز یک ذهن غیرمتمرکز ممکن است ایدههای جدید و تداعیهای غیرمنتظره را مؤثرتر از استدلال روشمند به دام بیندازد
[ترجمه ترگمان]او ظنین است که ذهن آشفته یک ذهن غیر متمرکز ممکن است ایده های جدید و ارتباطات غیر منتظره ای را به شکلی موثرتر از استدلال methodical به دام بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ظنین است که ذهن آشفته یک ذهن غیر متمرکز ممکن است ایده های جدید و ارتباطات غیر منتظره ای را به شکلی موثرتر از استدلال methodical به دام بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rem's gaze grew unfocused. " You fail to see the potential, Doctor. "
[ترجمه گوگل]نگاه رم بدون تمرکز رشد کرد "شما پتانسیل را نمی بینید، دکتر "
[ترجمه ترگمان]او به طور غیر متمرکز نگاه کرد و گفت: \" شما نمی توانید پتانسیل آن را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور غیر متمرکز نگاه کرد و گفت: \" شما نمی توانید پتانسیل آن را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The reason for this seemingly unfocused approach can be found in Prof Malkiel's unchanged investment philosophy.
[ترجمه گوگل]دلیل این رویکرد به ظاهر غیرمتمرکز را می توان در فلسفه سرمایه گذاری بدون تغییر پروفسور مالکیل جستجو کرد
[ترجمه ترگمان]دلیل این رویکرد ظاهرا unfocused را می توان در فلسفه سرمایه گذاری پروفسور Malkiel یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلیل این رویکرد ظاهرا unfocused را می توان در فلسفه سرمایه گذاری پروفسور Malkiel یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is not perhaps surprising that the administration now appears so indecisive and unfocused.
[ترجمه گوگل]شاید تعجب آور نباشد که دولت اکنون تا این حد بلاتکلیف و بی تمرکز به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]شاید عجیب نباشد که دولت در حال حاضر آن قدر مردد و غیر متمرکز به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید عجیب نباشد که دولت در حال حاضر آن قدر مردد و غیر متمرکز به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید