unfledged chicks
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
### 🔹 1. **fledge** ( فعل )
معنی: پر درآوردن ( در مورد پرندگان )
- مثال:
The chicks will **fledge** in two weeks.
جوجه ها در دو هفته آینده پر درمی آورند.
- - -
### 🔹 2. **fledged** ( صفت )
... [مشاهده متن کامل]
معنی: دارای پر؛ آماده پرواز؛ رشد یافته
- مثال:
A **fledged** bird can survive on its own.
یک پرنده ی بالغ می تواند به تنهایی زنده بماند.
- - -
### 🔹 3. **fully fledged** ( صفت ترکیبی )
معنی: کاملاً رشد یافته؛ حرفه ای؛ تمام عیار
- مثال:
He is now a **fully fledged** lawyer.
او حالا یک وکیل حرفه ای است.
- - -
### 🔹 4. **unfledged** ( صفت )
معنی: بدون پر؛ نارس؛ ناپخته؛ خام
- مثال:
An **unfledged** idea is not ready for action.
یک ایده ی ناپخته هنوز برای اجرا آماده نیست.
- - -
### 🔹 5. **fledgling** ( اسم / صفت )
معنی: جوجه ی تازه پر؛ فرد یا چیز تازه کار و ناپخته
- به صورت اسم:
The **fledgling** fell from the nest.
جوجه ی تازه پر از لانه افتاد.
- به صورت صفت:
A **fledgling** company needs support.
یک شرکت نوپا به حمایت نیاز دارد.
### 🔹 fledge ( فعل )
معنی: پر درآوردن، آماده پرواز شدن ( در مورد پرندگان )
**Collocations با فاعل های طبیعی:**
- birds fledge
- chicks fledge
- young birds fledge
- owls fledge
- eagles fledge
**مثال:**
- The chicks fledge after three weeks.
جوجه ها پس از سه هفته پر درمی آورند.
- - -
**Collocations با قید ( adverb ) :**
- fully fledge → کاملاً پر درآوردن
- eventually fledge → بالاخره پر درآوردن
- begin to fledge → شروع به پر درآوردن کردن
- fail to fledge → موفق نشدن به پر درآوردن
**مثال:**
- The young bird has fully fledged and is ready to fly.
پرنده ی جوان کاملاً پر درآورده و آماده پرواز است.
- - -
### 🔹 fledged ( صفت )
**ترکیب های رایج با "fully fledged":**
- fully fledged adult
- fully fledged member
- fully fledged professional
- fully fledged democracy
- fully fledged war
- fully fledged company
**مثال:**
- She is now a fully fledged engineer.
او حالا یک مهندس حرفه ای و تمام عیار است.
- - -
### 🔹 fledgling ( اسم / صفت )
**هم آیندهای رایج:**
- fledgling bird
- fledgling writer
- fledgling democracy
- fledgling company
- fledgling career
**مثال:**
- The fledgling company is still learning how to compete.
این شرکت نوپا هنوز در حال یادگیری رقابت است.
chatgpt
معنی: پر درآوردن ( در مورد پرندگان )
- مثال:
جوجه ها در دو هفته آینده پر درمی آورند.
- - -
### 🔹 2. **fledged** ( صفت )
... [مشاهده متن کامل]
معنی: دارای پر؛ آماده پرواز؛ رشد یافته
- مثال:
یک پرنده ی بالغ می تواند به تنهایی زنده بماند.
- - -
### 🔹 3. **fully fledged** ( صفت ترکیبی )
معنی: کاملاً رشد یافته؛ حرفه ای؛ تمام عیار
- مثال:
او حالا یک وکیل حرفه ای است.
- - -
### 🔹 4. **unfledged** ( صفت )
معنی: بدون پر؛ نارس؛ ناپخته؛ خام
- مثال:
یک ایده ی ناپخته هنوز برای اجرا آماده نیست.
- - -
### 🔹 5. **fledgling** ( اسم / صفت )
معنی: جوجه ی تازه پر؛ فرد یا چیز تازه کار و ناپخته
- به صورت اسم:
جوجه ی تازه پر از لانه افتاد.
- به صورت صفت:
یک شرکت نوپا به حمایت نیاز دارد.
### 🔹 fledge ( فعل )
معنی: پر درآوردن، آماده پرواز شدن ( در مورد پرندگان )
**Collocations با فاعل های طبیعی:**
**مثال:**
جوجه ها پس از سه هفته پر درمی آورند.
- - -
**Collocations با قید ( adverb ) :**
- fully fledge → کاملاً پر درآوردن
- eventually fledge → بالاخره پر درآوردن
- begin to fledge → شروع به پر درآوردن کردن
- fail to fledge → موفق نشدن به پر درآوردن
**مثال:**
پرنده ی جوان کاملاً پر درآورده و آماده پرواز است.
- - -
### 🔹 fledged ( صفت )
**ترکیب های رایج با "fully fledged":**
**مثال:**
او حالا یک مهندس حرفه ای و تمام عیار است.
- - -
### 🔹 fledgling ( اسم / صفت )
**هم آیندهای رایج:**
**مثال:**
این شرکت نوپا هنوز در حال یادگیری رقابت است.