1. With half the teaching posts unfilled, only 60 % of children receive an education.
[ترجمه گوگل]با تکمیل نیمی از پست های آموزشی، تنها 60 درصد از کودکان آموزش می بینند
[ترجمه ترگمان]با نیمی از این مراکز آموزش، تنها ۶۰ درصد از کودکان آموزش می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The teaching unions estimate there are some 000 unfilled vacancies.
[ترجمه گوگل]اتحادیه های آموزشی تخمین می زنند که حدود 000 جای خالی خالی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های آموزشی تخمین می زنند که در حدود ۱۰۰۰۰ فرصت غیر پر خالی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This result suggests that unfilled pauses are necessary for planning spontaneous speech.
[ترجمه گوگل]این نتیجه نشان می دهد که مکث های پر نشده برای برنامه ریزی گفتار خود به خودی ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]این نتیجه نشان می دهد که مکث های پر نشده برای برنامه ریزی به خودی خود ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. About 000 of the unfilled positions are for software engineers.
[ترجمه گوگل]حدود 000 نفر از موقعیت های تکمیل نشده برای مهندسان نرم افزار است
[ترجمه ترگمان]حدود ۰۰۰ موقعیت پر نشده برای مهندسین نرم افزار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Careers offices now hold a stock of 197 unfilled vacancies, compared with the 160 jobs on offer in February.
[ترجمه گوگل]دفاتر مشاغل در حال حاضر دارای 197 شغل خالی پر نشده در مقایسه با 160 شغل ارائه شده در ماه فوریه هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر دفاتر مشاغل در مقایسه با ۱۶۰ شغل در ماه فوریه، تعداد ۱۹۷ فرصت خالی را در اختیار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That compares with 221 unemployed claimants and 241 unfilled vacancies in January 198
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با 221 مدعی بیکار و 241 شغل خالی پر نشده در ژانویه 198 است
[ترجمه ترگمان]این آمار با ۲۲۱ نفر بی کار و ۲۴۱ نفر خالی در unfilled در ژانویه مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unfilled orders increased for the second straight month in February and recorded their largest gain since July 200
[ترجمه گوگل]سفارشات تکمیل نشده برای دومین ماه متوالی در فوریه افزایش یافت و بیشترین افزایش خود را از جولای 200 به ثبت رساند
[ترجمه ترگمان]سفارشات unfilled برای دومین ماه متوالی در ماه فوریه افزایش یافت و بزرگ ترین دستاورد آن ها از زمان ۲۰۰ ژوئیه را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This grade provides additional strength and stiffness over unfilled acetal grades while presenting a metal appearance surface.
[ترجمه گوگل]این درجه استحکام و سفتی بیشتری را نسبت به گریدهای استال پر نشده در حالی که سطح ظاهری فلزی را ارائه می دهد، ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این درجه استحکام و سفتی اضافی را نسبت به کلاس acetal و acetal در هنگام ارایه یک سطح ظاهر فلز فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The rise in unfilled orders highlighted the supply disruptions from Japan and suggested factories will have to ramp-up production to clear the backlog.
[ترجمه گوگل]افزایش سفارشهای تکمیلنشده نشاندهنده اختلالات عرضه از ژاپن بود و پیشنهاد کرد کارخانهها باید تولید خود را افزایش دهند تا عقبماندهها را پاک کنند
[ترجمه ترگمان]این افزایش در دستور پر نشده رفع قطعی برق از ژاپن را برجسته کرد و پیشنهاد داد که کارخانجات برای پاک سازی انبار لازم خواهند بود تا تولید را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Existing Vacancies' refer to those unfilled, immediately available job openings for which the establishment is actively trying to recruit personnel at date of survey.
[ترجمه گوگل]موقعیت های خالی موجود به آن دسته از فرصت های شغلی پر نشده و بلافاصله در دسترس اطلاق می شود که مؤسسه به طور فعال در تلاش برای استخدام پرسنل در تاریخ بررسی است
[ترجمه ترگمان]Vacancies موجود به این پر غیر پر نشده اشاره می کنند و بلافاصله فرصت های شغلی موجود را فراهم می کنند که در آن موسسه به طور فعال در تلاش است تا پرسنل را در زمان بررسی استخدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We still have several unfilled place on the tour.
[ترجمه گوگل]ما هنوز چندین جای خالی در تور داریم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز روی این تور چندین جا پر unfilled داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Examine the club's roster of filled and unfilled classifications.
[ترجمه گوگل]فهرست رده بندی های پر و پر نشده باشگاه را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]فهرست اعضای باشگاه پر از filled و unfilled را معاینه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We already have a shortage of science teachers: the Royal Society estimates at least 400 unfilled vacancies in 198
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر کمبود معلم علوم داریم: انجمن سلطنتی تخمین می زند که حداقل 400 جای خالی پر نشده در سال 198 باشد
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر کمبود معلم علم داریم: انجمن سلطنتی حداقل ۴۰۰ جای خالی را در ۱۹۸ مورد تخمین می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In some areas, especially big cities, there may be anything up to 50 percent of posts left unfilled.
[ترجمه گوگل]در برخی مناطق، به ویژه شهرهای بزرگ، ممکن است تا 50 درصد پستها پر نشده باقی بماند
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق، به خصوص شهرهای بزرگ، ممکن است چیزی تا ۵۰ درصد پست های خالی پر شده وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید