1. What she saw was just an unfeeling corpse.
[ترجمه گوگل]چیزی که او دید فقط یک جسد بی احساس بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که او دیده فقط یک جسد بی احساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was branded an unfeeling bully.
3. She accused me of being unfeeling because I left the cinema dry-eyed.
[ترجمه گوگل]او مرا متهم به بی احساسی کرد زیرا با چشمان خشک سینما را ترک کردم
[ترجمه ترگمان]او من را متهم به بی احساس بودن کرد، چون من سینما را با چشمانی خشک ترک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The media has made unfeeling voyeurs of all of us.
[ترجمه گوگل]رسانه ها از همه ما فضولان بی احساسی ساخته اند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها همه ما را بی احساس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her eyes were cold and unfeeling.
6. She accused me of being unfeeling because I didn't cry at the end of the film.
[ترجمه گوگل]او من را متهم به بی احساسی کرد زیرا در پایان فیلم گریه نکردم
[ترجمه ترگمان]او مرا متهم به بی احساس بودن کرد، زیرا در پایان فیلم گریه نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is hard and unfeeling towards his children.
[ترجمه گوگل]نسبت به فرزندانش سختگیر و بی احساس است
[ترجمه ترگمان]او نسبت به فرزندانش سخت و بی احساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She is a cold, unfeeling and unresponsive woman.
[ترجمه گوگل]او زنی سرد، بی احساس و بی پاسخ است
[ترجمه ترگمان]زن بی احساس و بی احساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is an unfeeling brute.
10. I know it sounds unfeeling but to be blunt we can't go on much longer without any money coming in.
[ترجمه گوگل]می دانم که بی احساس به نظر می رسد، اما رک و پوست کنده بگویم، نمی توانیم بیشتر از این بدون پولی ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]می دانم که به نظر می رسد بی عاطفه به نظر می رسد، اما با رک بودن، ما نمی توانیم بیش از این ادامه دهیم، بدون اینکه هیچ پولی وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To be without emotion is to be unfeeling, to have no contact with the human condition.
[ترجمه گوگل]بدون عاطفه بودن یعنی بی احساس بودن، عدم تماس با شرایط انسانی
[ترجمه ترگمان]بودن بدون احساس باید بی احساس باشد، و هیچ ارتباطی با وضعیت انسان نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In spite of the sensational, unfeeling way it had been used, the picture was moving.
[ترجمه گوگل]علیرغم نحوه استفاده پر شور و بی احساسی که از آن استفاده شده بود، تصویر متحرک بود
[ترجمه ترگمان]تصویری که از آن استفاده کرده بود، تصویر متحرک و بی احساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He smiled lazily, but it was a cool, unfeeling smile.
[ترجمه گوگل]او با تنبلی لبخند زد، اما این یک لبخند سرد و بی احساس بود
[ترجمه ترگمان]لبخند بی رمقی زد، اما لبخندی سرد و بی احساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You are giving this unfeeling corporation so much, why not grab what you can in expense-account-paid perks?
[ترجمه گوگل]شما اینقدر به این شرکت بی احساس هدیه می دهید، چرا آنچه را که می توانید از مزایای پرداختی به حساب هزینه نگیرید؟
[ترجمه ترگمان]تو این شرکت بی احساس رو خیلی زیاد به این شرکت دادی، چرا چیزی که میتونی به قیمت هزینه - بدست بیاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید