1. She lived in a rather unfashionable part of London.
 [ترجمه گوگل]او در یک بخش نسبتاً نامرتب لندن زندگی می کرد 
[ترجمه ترگمان]او در قسمتی از شهر لندن زندگی می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. Wearing fur has become deeply unfashionable.
 [ترجمه گوگل]پوشیدن خز عمیقاً غیر مد شده است 
[ترجمه ترگمان]پوشیدن خز از مد افتاده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The couple hold the unfashionable view that marriage is a sacred union.
 [ترجمه گوگل]این زوج عقیده ی نامعقولی دارند که ازدواج یک پیوند مقدس است 
[ترجمه ترگمان]این زوج این دیدگاه را دارند که ازدواج یک اتحاد مقدس است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. They live in an unfashionable part of London.
 [ترجمه گوگل]آنها در یکی از مناطق غیرمُد لندن زندگی می کنند 
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک بخش قدیمی از شهر لندن زندگی می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. His views may be unfashionable but he deserves a hearing.
 [ترجمه گوگل]دیدگاههای او ممکن است نامتعارف باشد، اما او شایسته شنیدن است 
[ترجمه ترگمان]شاید عقاید او از مد افتاده باشد، اما شایسته شنیدن است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. His clothes are old and unfashionable, but nevertheless he has a real touch of class.
 [ترجمه گوگل]لباسهای او کهنه و بیمد هستند، اما با این وجود او یک حس واقعی کلاسی دارد 
[ترجمه ترگمان]لباس هایش کهنه و قدیمی است، اما با وجود این یک کلاس واقعی دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. There he worked on the unfashionable inorganic chemistry; his science was always to be on the boundary of physics and chemistry.
 [ترجمه گوگل]او در آنجا روی شیمی معدنی نامرغوب کار کرد علم او همیشه در مرز فیزیک و شیمی قرار داشت 
[ترجمه ترگمان]در آنجا شیمی معدنی از مد افتاده کار می کرد؛ علم او همواره در مرز فیزیک و شیمی بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. She told him she lived in the unfashionable district of Harlesden in north-west London.
 [ترجمه گوگل]او به او گفت که در محله غیر مد روز هارلسدن در شمال غربی لندن زندگی می کند 
[ترجمه ترگمان]او به او گفت که در محله قدیمی Harlesden در شمال غربی لندن زندگی می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. I have no use for second-hand books and unfashionable clothes and bits of ornament.
 [ترجمه گوگل]من هیچ استفاده ای از کتاب های دست دوم و لباس های نامرتب و تکه های زینت ندارم 
[ترجمه ترگمان]من از کتاب های دست دوم و لباس های مد شده و bits استفاده نمی کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Whoever placed her feet, in their unfashionable lace-up shoes, left one askew, giving her a knock-kneed appearance.
 [ترجمه گوگل]هر کس پاهای او را در کفشهای توری نامرغوب خود قرار میداد، یکی را کج میگذاشت و ظاهری کوبنده به او میداد 
[ترجمه ترگمان]کسی که پاهایش را در آن کفش های lace که به آن جا گذاشته بود قرار داده بود، یکی کج شده بود و او را به شکلی کج و معوج به او داده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Socialism became unfashionable after the collapse of the Berlin Wall.
 [ترجمه گوگل]پس از فروپاشی دیوار برلین، سوسیالیسم غیر مد شد 
[ترجمه ترگمان]سوسیالیسم پس از فروپاشی دیوار برلین متداول شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Smoking has become very unfashionable in the last ten years.
 [ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در ده سال اخیر بسیار غیر مد شده است 
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در ده سال اخیر بسیار از مد افتاده شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Comparative anatomy, however, is an unfashionable science in the West today.
 [ترجمه گوگل]با این حال، آناتومی تطبیقی، امروزه در غرب یک علم غیر مد شده است 
[ترجمه ترگمان]با این حال، آناتومی مقایسه ای یک علم مد شده در غرب است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. There would be hordes of mourners in very unfashionable black.
 [ترجمه گوگل]انبوهی از عزاداران با لباس سیاه بسیار نامرغوب وجود خواهند داشت 
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی عزادار در آن جا به چشم می خورد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Instinct has become unfashionable because of its association with an erroneous theory of development.
 [ترجمه گوگل]غریزه به دلیل ارتباطش با نظریه نادرست توسعه، غیر مد شده است 
[ترجمه ترگمان]این امر به دلیل ارتباط آن با نظریه نادرست توسعه، از مد افتاده شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید