unfairness

جمله های نمونه

1. She was still ranting about the unfairness of it all.
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد ناعادلانه بودن این همه غر می زد
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم درباره این بی عدالتی فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must all fight against unfairness and cruelty.
[ترجمه گوگل]همه ما باید با بی عدالتی و ظلم مبارزه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید با بی عدالتی و بی رحمی مبارزه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mick was fulminating against the unfairness of it all.
[ترجمه گوگل]میک از ناعادلانه بودن همه اینها خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]میک هم در مقابل این بی عدالتی داد و بیداد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What about the unfairness of life? Why do bad things happen to good people?
[ترجمه گوگل]در مورد بی عدالتی زندگی چطور؟ چرا اتفاق های بد برای آدم های خوب رخ میده؟
[ترجمه ترگمان]در مورد unfairness زندگی چی؟ چرا اتفاقات بد برای مردم خوب می افته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wanted to weep at the unfairness of it all.
[ترجمه گوگل]می خواست از بی انصافی آن همه گریه کند
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست به این بی عدالتی گریه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Channel 4 is running a series on the unfairness of the legal system.
[ترجمه گوگل]شبکه چهار در حال اجرای سریال بی عدالتی نظام حقوقی است
[ترجمه ترگمان]کانال ۴ یک سری از the سیستم قانونی را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She complained at the unfairness of it all.
[ترجمه گوگل]او از ناعادلانه بودن این همه شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]او از این بی عدالتی همه چیز شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you feel upset by an apparent unfairness, pursue the matter through the grievance procedure.
[ترجمه گوگل]اگر از یک بی عدالتی آشکار ناراحت هستید، موضوع را از طریق روند شکایت پیگیری کنید
[ترجمه ترگمان]اگر با یک بی عدالتی آشکار احساس ناراحتی می کنید، موضوع را از طریق روش grievance دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The northern legislative position essentially hinged on the unfairness of increasing proslavery representation in Congress under the terms of the Three-fifths Compromise.
[ترجمه گوگل]موضع قانونگذاری شمال اساساً به ناعادلانه بودن افزایش نمایندگی برده داری در کنگره تحت شرایط سازش سه پنجم بستگی داشت
[ترجمه ترگمان]موقعیت قانون گذاری شمالی اساسا به بی عدالتی افزایش نمایندگی proslavery در کنگره تحت شرایط سازش سه پنجم بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some Democrats have charged him with unfairness and excessive zeal in the investigation.
[ترجمه گوگل]برخی از دموکرات ها او را به بی عدالتی و غیرت بیش از حد در تحقیقات متهم کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از دموکرات ها او را به بی عدالتی و اشتیاق بیش از اندازه در تحقیقات متهم کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Never be a spectator of unfairness or stupidity. The grave will supply plenty of time for silence. Christopher Hitchens
[ترجمه گوگل]هرگز تماشاگر بی انصافی یا حماقت نباشید قبر زمان زیادی را برای سکوت فراهم می کند کریستوفر هیچنز
[ترجمه ترگمان]هرگز یک تماشاچی یا حماقت نخواهم شد قبر وقت زیادی برای سکوت خواهد داشت کریستوفر Hitchens
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The unfairness lay in the fact that these very poor harvests were mainly the result of natural causes.
[ترجمه گوگل]بی انصافی در این واقعیت نهفته بود که این برداشت های بسیار ضعیف عمدتاً نتیجه عوامل طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]این بی عدالتی در این واقعیت نهفته است که این برداشت های بسیار ضعیف، عمدتا ناشی از علل طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Bill perpetuates all the anomalies, unfairness, regional variations and bureaucracy that made the poll tax unpopular.
[ترجمه گوگل]این لایحه همه ناهنجاری‌ها، بی‌انصافی‌ها، تنوع‌های منطقه‌ای و بوروکراسی را که باعث شده مالیات نظرسنجی محبوبیت نداشته باشد، تداوم می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]لایحه کل بی قاعدگی ها، بی عدالتی، تغییرات منطقه ای و بوروکراسی را تداوم بخشید که مالیات نظرسنجی را نامحبوب ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His unfairness gave her something else to brood over.
[ترجمه گوگل]بی انصافی او چیز دیگری به او داد تا فکر کند
[ترجمه ترگمان]بی عدالتی او به او چیز دیگری می داد که به فکر فرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• partiality, quality of not being equitable in justice; act of injustice

پیشنهاد کاربران

بی عدالتی. ناروایی. رفتار غیرمنصفانه
مثال:
she ranted on about the unfairness
او راجع به بی عدالتی داد و هوار کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unfairness
✅️ صفت ( adjective ) : unfair
✅️ قید ( adverb ) : unfairly
بی عدالتی
ناسازگاری
بی انصافی
تبعیض

بپرس