unexploded

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: set to detonate but not yet detonated.

- Unexploded bombs were often discovered in London after the Blitz.
[ترجمه گوگل] بمب های منفجر نشده اغلب پس از حمله رعد اسا در لندن کشف می شد
[ترجمه ترگمان] پس از بلیتز، بمب های Unexploded در لندن کشف شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not exploded

پیشنهاد کاربران

بپرس