1. our forces were unexpectedly flanked by enemy tanks
نیروهای ما غفلتا توسط تانک های دشمن محاصره شد.
2. The terrorists were killed when their bomb detonated unexpectedly.
[ترجمه گوگل]تروریست ها زمانی که بمب آنها به طور غیر منتظره منفجر شد کشته شدند
[ترجمه ترگمان]تروریست ها زمانی کشته شدند که بمب آن ها به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تروریست ها زمانی کشته شدند که بمب آن ها به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The train stopped unexpectedly and we were jolted forwards.
[ترجمه گوگل]قطار به طور غیرمنتظره ای متوقف شد و ما به سمت جلو تکان خوردیم
[ترجمه ترگمان]قطار به طور غیر منتظره ای توقف کرد و ما به جلو حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قطار به طور غیر منتظره ای توقف کرد و ما به جلو حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Having to pay out unexpectedly for car repairs made a big hole in my savings.
[ترجمه گوگل]مجبور به پرداخت غیرمنتظره برای تعمیرات ماشین بودم، حفره بزرگی در پس انداز من ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]مجبور شدن به خاطر تعمیرات اتومبیل باعث ایجاد حفره بزرگی در پس انداز من شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مجبور شدن به خاطر تعمیرات اتومبیل باعث ایجاد حفره بزرگی در پس انداز من شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The champion was unexpectedly knocked out in the first round.
[ترجمه گوگل]قهرمان به طور غیرمنتظره ای در راند اول حذف شد
[ترجمه ترگمان]قهرمان به طور غیر منتظره ای در اولین دور ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قهرمان به طور غیر منتظره ای در اولین دور ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I happened on him in the street unexpectedly.
[ترجمه گوگل]به طور غیرمنتظره ای در خیابان روی او اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]من تصادفا او را در خیابان دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من تصادفا او را در خیابان دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The host attacked the city unexpectedly.
[ترجمه گوگل]میزبان به طور غیرمنتظره ای به شهر حمله کرد
[ترجمه ترگمان]میزبان به طور غیرمنتظره ای به شهر حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میزبان به طور غیرمنتظره ای به شهر حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Moss had clamped an unexpectedly strong grip on his arm.
[ترجمه گوگل]ماس به طور غیرمنتظرهای محکم به بازویش فشار داده بود
[ترجمه ترگمان]ماس به طور غیر منتظره ای بازویش را چنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماس به طور غیر منتظره ای بازویش را چنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She unexpectedly came into a fortune when her cousin died.
[ترجمه گوگل]او به طور غیرمنتظره ای با مرگ پسر عمویش به ثروت رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دختر عموش مرد، به طور غیر منتظره پول دار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی دختر عموش مرد، به طور غیر منتظره پول دار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His financial problems were compounded when he unexpectedly lost his job.
[ترجمه گوگل]مشکلات مالی او زمانی تشدید شد که به طور غیرمنتظره ای کارش را از دست داد
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی او زمانی پیچیده تر شد که او به طور غیر منتظره ای شغل خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی او زمانی پیچیده تر شد که او به طور غیر منتظره ای شغل خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The car drew out unexpectedly and almost caused an accident.
[ترجمه گوگل]ماشین به طور غیرمنتظره ای بیرون آمد و تقریباً تصادف کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین به طور غیر منتظره بیرون کشیده شد و تقریبا باعث تصادف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشین به طور غیر منتظره بیرون کشیده شد و تقریبا باعث تصادف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The volcano unexpectedly blew up early in the morning.
[ترجمه گوگل]این آتشفشان در اوایل صبح به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه ترگمان]یک کوه آتشفشان به طور غیر منتظره صبح زود منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کوه آتشفشان به طور غیر منتظره صبح زود منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She panics when people pop in unexpectedly, rushing round plumping cushions.
[ترجمه گوگل]وقتی مردم به طور غیرمنتظره ای وارد می شوند و با عجله از بالش های پرپشت می زنند، وحشت می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم به طور غیر منتظره سر و صدا می کنند، وحشت زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم به طور غیر منتظره سر و صدا می کنند، وحشت زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The device detonated unexpectedly.
[ترجمه گوگل]دستگاه به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور غیرمنتظره ای منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Not unexpectedly, most local business depends on tourism.
[ترجمه گوگل]نه به طور غیرمنتظره، بیشتر مشاغل محلی به گردشگری بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]به طور غیر منتظره، اغلب کسب وکار داخلی به گردشگری بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور غیر منتظره، اغلب کسب وکار داخلی به گردشگری بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید